۱۳۸۸ آبان ۳, یکشنبه

هُو الابهی

هُو الابهی

ای پروردگار مستمندانيم مرحمتی کن و فقيرانيم از بحر غنا نصيبی بخش محتاجيم علاجی ده ذليلانيم عزّتی ببخش جميع طيور و وحوش از خوان نعمتت روزی خوار و جميع کائنات از فيض عنايتت بهره بردار اين ضعيف را از فيض جليل محروم مفرما و اين ناتوان را از توانائی خويش عنايتی بخش رزق يومی را رايگان ده معيشت ضروری را برکتی احسان فرما تا مستغنی از دون تو گرديم و بکلّی به ياد تو افتيم راه تو پوئيم روی تو جوئيم راز تو گوئيم توئی توانای مهربان و توئی رازق عالم انسان .     ع ع

۱۳۸۸ مهر ۲۷, دوشنبه

محاکمۀ هفت بهائی ایرانی



محاکمۀ هفت رهبر زندانی بهائی در ایران برای روز یکشنبه برنامه ریزی شده است. با این حال وکلای مدافع آنها ابلاغیۀ قبلی متداول را که طبق قوانین ایران لازم است، دریافت نکرده اند.
دیان علایی، نمایندۀ جامعۀ جهانی بهائی در سازمان ملل در ژنو، گفت: «روشن نیست که آیا محاکمه در یکشنبه برگزار خواهد شد یا دوباره به تعویق مى‌افتد.»
وی گفت: «اگر محاکمه انجام نشود، باید طبق قانون ایران این هفت بهائی به قید وثیقه آزاد شوند. آنها کاملاً از اتهاماتی که به ایشان وارد شده مبرا هستند و از ابتدا نباید زندانی می شدند.»
به گفتۀ خانم علایی، بر اساس قوانين ایران وکیل مدافع بايد حداقل دو روز اداری قبل از محاکمه، ابلاغیۀ دادگاه را دریافت کند. وی اشاره کرد که در ایران جمعه روز اداری نیست و اين كه وکلا تا کنون ابلاغيه را دریافت نکرده اند، احتمالا به معناى تعويق مجدد دادگاه است.
محاکمۀ اين هفت زندانی نخست برای ۲۷ مرداد (۱۸ اوت) برنامه ریزی شده بود. اما در ۲۶ مرداد (۱۷ اوت) تاريخ محاکمه به ۲۶ مهر (۱۸ اکتبر) تغییر یافت، زیرا مقامات دادگاه با تقاضاهای وکلای مدافع که به علت نداشتن دسترسی کافی به زندانیان، زمان بیشتری جهت حصول آمادگی خواسته بودند، موافقت کردند.
این هفت نفر آقای بهروز توکلی، آقای وحید تیزفهم، خانم مهوش ثابت، آقای جمال الدین خانجانی، آقای سعید رضایی، خانم فریبا کمال آبادی و آقای عفیف نعیمی هستند.
همه جز یک نفر در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۷ (۱٤ مه ۲۰۰۸) در منازل خود در تهران دستگیر شدند. خانم ثابت در ۱۵ اسفند ۱۳۸۶ (۵ مارس ۲۰۰۸) هنگام سفر در مشهد دستگیر شد. آنها از آن زمان در زندان اوین تهران نگه داشته شده اند و اولین سال بازداشت خود را بدون اتهام رسمی یا دسترسی به وکیل، در این زندان گذراندند.
خبرگزاری‌های رسمی ایران می‌گویند این هفت نفر به «جاسوسی برای اسرائیل، توهین به مقدسات اسلام و تبلیغ علیه جمهوری اسلامی» متهم هستند. همچنین گزارش شده آنها با اتهام «مفسد فی الارض» روبرو خواهند شد.
خانم علایی گفت: «همۀ این اتهامات واهی و بی اساس هستند. برای مثال اتهام جاسوسی آنها برای اسرائیل را در نظر بگیرید. تمام این اتهام از آنجا ریشه می‌گیرد که مرکز دینی و روحانی آئین بهائی به علل تاریخی در حیفا در اسرائیل قرار دارد.»
«درست همان طور که انتظار می‌رود یک اسقف کاتولیک با واتیکان در ارتباط باشد، این هفت نفر –با اطلاع دولت ایران- با مرکز روحانی خود که اتفاقاً در اسرائیل قرار دارد، مکاتبه داشتند. این به هیچ وجه جرم محسوب نمی‌شود.»

۱۳۸۸ مهر ۲۲, چهارشنبه

دشمنی و عداوت با بهاییان




دستگیری 54 جوان بهایی شیرازی نه واقعه‌ای است كه از صفحه روزگار محو شود و نه امری است كه دامان ستم‌پیشه‌گان را در روز داوری رها نماید. همچنین خط مشی كلی سیاست و حاكمیت در ایران با بهاییان امری نیست كه بر كسی پوشیده مانده باشد و عزم و آرزوی به انزوا راندن و امحاء بهاییان از تمامی تعاملات اجتماعی در این مرز و بوم چه به صورت آشكار مانند عدم استخدام بهاییان در مشاغل و دانشگاهها و برخی از مدارس و اشاعه دروغ و افترا در جراید و رسانه ها و چه به صورت پنهان كه وارد ساختن فشارهای روزمره در گستره وسیعی از بازجویی‌های خشن ،‌ تشدید محدودیتهای سنگین اقتصادی ، آسیب رساندن به امنیت جانی و روانی ، اشكال‌تراشی در تحصیلات آموزشی و فشار در مدارس و حتی دفن اموات و تعرض به قبور مردگان است حداقل نیاز كینه‌توزیانه دشمنان دیانت جدید است كه به یك هنجار عادی و طبیعی و نورم معمول تبدیل شده است كه هر روز بر شدت آن افزوده می‌شود.
پس طبیعی است كه بهاییان در ایران دست به هر اقدامی بزنند كه موجب اعتلا این مرز پرگوهر شود شكاكان را خوش نیاید و ذائقه ناسالم ایشان تلخ و متغیرگردد. بدینسان است كه اجازه حضور و مشاركت در عرصه‌های مختلف به بهاییان داده نمی‌شود و در نهایت كذب و ریا به ملت ایران ، چنین اعلان و القاء می‌كنند كه بهاییان خود تمایلی به مشاركت در عرصه‌های اجتماعی ندارند. زهی اندكی مآل اندیشی ، اگر اندك توجهی به عشق ایران و ایرانی در وجود خود می‌نمودند تدریس و تشویق اطفال مناطق محروم آنهم به صورت رایگان مورد امتنان و ستایش قرار میگرفت و تفاوتی نداشت كه این امر مبرور را بهایی و یا غیر بهایی انجام دهد.

اما از آنجایی كه متاسفانه برخی از مسئولین محترم ، دشمنی و عداوتی سرسخت و پایان ناپذیر با بهاییان پیشه خود ساخته و كمر همت بر قلع و قمع ایشان محكم بسته‌اند و فضای ایران را به نحو تاثرآوری به غبار تیره تعصبات بی‌امان برعلیه بهاییان آلوده ساخته‌اند ، لاجرم هر اقدام خیرخواهانه از سوی بهاییان را به نوعی فعالیت علیه نظام تعبیر می‌كنند و هر عملی را مآلا نوعی جرم قلمداد می نمایند. اگر بهاییان بخواهند ( كه البته نیز می‌خواهند) نفوسی را از ظهور دیانت جدید خداوند باخبر سازند فریاد منكرین شریعت الهی به آسمان میرسد كه این كار جرم است. اگر بهاییان بخواهند مطابق تعالیم دینی خود خدمتی به وطن و ابناء وطن نمایند اهل بهتان تاب نیاورده باز فریاد میزنند كار این گروه تبلیغ دیانت بهایی است ! برای معاندین امرالله قابل درك نیست كه بهاییان هدفشان وحدت عالم انسانی است و در این راه كمك و مساعدت و اعتلاء همه ابناء نوع انسان برایشان فرض و واجب است. مراجع فهیم و مسئولان تیزبین باید بدانند و مطمئن باشند بهاییان طبق اصول اعتقادی و ایمانی و باورهای قلبی خویش و هدایات بیت العدل اعظم الهی همواره بین فعالیت‌های اجتماعی و امور مربوط به معرفی دینشان تفكیكی بسیار بارز را قائلند و این دو را با هم درنمی‌آمیزند و هیچگاه هدفشان از كمك به نفوس انسانی ، بهایی نمودن آنها نبوده و نیست چون اینگونه رفتار را برخلاف رضای معبود و تعالیم آیین خویش میدانند. این یك اصل اعتقادی بهاییان است. خدمت و كمك به همنوع ریشه در اعتقادات بهایی دارد. در این باره چندین نص از طلعات مقدسه بهایی جهت تنویر افكار ارائه میشود .
حضرت بهاءالله در كتاب عهدی میفرمایند :" نوصیكم بخدمت الامم و اصلاح العالم ."
و نیز در لوح مقصود میفرمایند "امروز انسان كسی است كه به خدمت جمیع من علی الارض قیام نماید."
حضرت عبدالبهاء میفرمایند :" محبت به خلق محبت به خداست . مهربانی به خلق خدمتی به خدا " خطابات حضرت عبدالبها جلد یك ص 218
همچنین میفرمایند :" ای متوجّه الی اللّه نامه‌ات رسید از مضمون معلوم گردید که آرزوی خدمت فقرا داری چه آرزوئی بهتر از این آرزو . نفوس ملکوتی نهایت آمالشان اینست که موفّق به خدمت فقرا شوند و دلداری از فقرا بکنند و نوازش ضعفا بنمایند و از وجودشان ثمری حاصل گردد خوشا به حال تو که چنین آرزوئی داری" منتخباتی از مكاتیب حضرت عبدالبها جلد یك ص 112
همانطوری كه در نصوص فوق و صدها نص مشابه دیگر ملاحظه میشود دایره خدمت بهاییان "امم" و "عالم" است و همه "خلق" در این دایره قرار دارند و برای خدمت به ابناء بشر فرقی بین شیعه و بهایی و دیگر ادیان مطلقا دیده نمیشود و انسان‌ها با عقایدشان مرزبندی و گروه بندی نشده‌اند. بهاییان ناظر به اصل "وحدت عالم انسانی" هستند و همه نوع بشر را آفریده یك پروردگار میشمارند و خدماتشان نشات گرفته از آن اصل بدیع است. دیانت بهایی مرزبندیی كه توسط برخی از علمای ادیان انجام گرفته و هریك از آنها نظر به مطامع مادی ، پیروان و مقلدین خود را مقدس و دیگران را نجس و كافر و ضاله میشمارند را برداشته و آن را مردود اعلان نموده و سنجش ایمان قلبی آدمیان را به روز داوری و حساب و میزان موكول نموده است.
ولی افسوس كه نشستگان بر مسند قضا چشمانشان بسته و گوشهای خویش را به سختی گرفته و اتهام خود را مكرر اندر مكرر تكرار می‌كنند و نمی‌خواهند قبول كنند كه در دیانت بهایی تبلیغ و خدمت به نوع انسان دو امر مجزا از یكدیگر بوده و بسیار مغرضانه و غیرمنصفانه است كه خدمت بهاییان به هموطنان را به تبلیغ دیانت بهایی منتسب سازند.
هدف این مقاله بررسی موضوع تبلیغ دیانت بهایی نبوده بلكه ذكر مختصر این حقیقت است كه خدمت بهاییان به ایران و ایرانیان و همچنین سایر مردمان جهان در عرصه‌هایی مانند رفع بیسوادی ، امحاء نابرابری‌های اجتماعی و دفع تبعیضات جنسی و امثال آن یك وظیفه دینی مانند نماز و روزه ‌است كه هیچگونه پیوندی با تبلیغ دیانت بهایی نداشته و نباید داشته باشد. علاوه بر آن ، مشاركت و همكاری در اینگونه مسائل از جمله موازین شناخته شده حقوق بشر نیز می‌باشد. ولی از آنجایی كه اتهام آن عزیزان "قصد تبلیغ دیانت بهایی" یا "تبلیغ " عنوان شده است لاجرم چند نكته‌ای در باره "قصد" و "تبلیغ" صحبت میشود.
اگر نفوس بهایی قصد صحبت در باره دیانت خود را داشته باشند قطعا تحت هیچ پوششی و بسیار صریح و شفاف این عمل را انجام می‌دهند. البته با ملاحظه این امر كه حس عناد مدبرین و مغلین برانگیخته نشود كه این امر بر مسئولین محترم كاملا واضح و آشكار است. اما اینكه رایی بنا به اتهام قصدی انجام نشده و كذب صادر گردد علاوه بر آنكه تعمیم و قبول چنین قضاوتی سبب هرج و مرج و آشوب جامعه خواهد شد حكمی بغایت ناعالادنه و غیر معقول بوده كه كاملا در تضاد با موازین حقوقی و اخلاقی و دینی قرار داشته و به سخره گرفتن عدالت و داوری است. بر طبق این معیار و ارزش میتوان هر بیگناهی را به اتهام اینكه قصد خواهد داشت عملی را انجام دهد صرفا بنا به میل و فكری شكاك و تعصبی كور بازداشت و بلافاصله او را متهم و سپس مجرم تلقی كرد و برای او هرگونه حكمی صادر نمود.
آنچه كه از نتیجه حكم دادگاه مستفاد میشود چنین است كه این عده بالاخص سه تن از این نازنینان در پی تبلیغ دیانت بهایی ( كه البته این امر كاملا نادرست و كذب است) بین محرومترین و فقیرترین سطح جامعه طبقاتی ایران امروز بوده‌اند و از آنجایی كه در قانون نانوشته شده و روایی ایران تبلیغ دیانت بهایی نیز جرم است لذا حكم حبس و تحمل اهانتهای كلاسهای توهینی را باید پذیرا باشند.
به حكم منطق می‌توان نتیجه گرفت هنگامی كه تبلیغ چیزی ممنوع و جرم باشد پس منتج آن تبلیغ به طریق اولی نیز ممنوع و جرم است و حتی جرمی سنگین‌تر و نابخشودنی‌تر. بدین ترتیب از رای دادگاه استنتاج میشود كه بهایی بودن نیز خود جرمی است بزرگ و اعتقاد به دیانت بهایی در ایران یك بزه و جرم محسوب میگردد. بنا به احتمالات بهایی ستیزان ،‌ اگر آن ایرانیان فراموش شده یعنی افراد بی‌بضاعت سهل‌آباد نیز بهایی میشدند امری مجرمانه انجام داده و مستوجب تعقیب و كیفر قضایی بودند. لذا چنانكه بر برخی از هموطنان عزیز هنوز این نكته مسجل نگردیده بود كه بهاییان بنا به اعتقادات دینی خویش مورد حبس و زندان و گرفتار نامهربانان میگردند زندانی بودن این سه عزیز سرفراز و سایر زندانیان دربند و محدودیت شدید و غیرعادلانه و غیر انسانی بر جامعه بهایی ایران و سلب حقوق خداداده ایشان شاهد و گواه بر صدق این مدعاست.
اگر بهایی بودن و اعتقاد به ظهور دیانت جدید جرم محسوب نمی گردد پس بهایی شدن نیز به تبع اولی جرم نخواهد بود و صحبت و گفتگو در باره دیانت جدید خداوند نیز اساسا و قانونا عملی مجرمانه نباید محسوب گردد. نمیشود كه بهایی بودن جرم نباشد ولی بهایی شدن جرم باشد. ضمن آنكه دین تحمیلی و زوری خوشایند هیچكسی نیست و هر نفسی از آن لحاظ كه انسان است حق دارد راه و روش عبادت با خدای خویش را انتخاب كند و نیز حق دارد در باره اعتقادات قلبی خویش با دیگر انسانها به صحبت بنشیند. از سوی دگر عنایت به این نكته ظریف است كه اگر بنا به دلایلی كه البته واهی و نادرست است تبلیغ دیانت بهایی جرم است با استناد به همان دلایل محكمه پسند تبلیغ دیانت اسلام و سایر ادیان نیز جرم است. معتقدین به فرضیه جرم بودن تبلیغ دیانت بهایی بنا به دلایل خویش و البته بسیار شدیدتر و محكم تر و گسترده تر از آن ، خود اول مجرمین خواهند بود.
از طرف دیگر عده‌ای كه می‌خواهند تبلیغ دیانت بهایی را جرم تلقی كنند خواسته یا ناخواسته به تبع اولی اظهار عقیده و آزادی بیان را جرم تلقی می‌كنند و پس ازآن اندیشیدن و تفكر را جرم برمی‌شمارند و برای خرد و عقل آدمیان بالاخص شیعیان ، بنا به مصالح مادی و منافع حیاتی خویش حد و مرزی تعیین می‌كنند كه اگر فردی از آن عبور كند مجرم است و بدینگونه حق طبیعی و خدادادی تفكر را از انسان سلب می‌كنند و آنچه را كه خدا به رایگان به همگان داده ، ایشان آن را از همه می‌ستانند و خدای را مجرم شمرده كه چرا چنین حقی به مخلوقات اعطاء كرده است ، بلكه باید به صورت هدفمند و كوپنی به عده‌ای خاص این حق داده شود و نه همگان !
در پایان ذكر مجدد این نكته به نظر جالب است كه در همان حكم دادگاه به طور ضمنی مسئولین محترم اضطراب و تشویش عمیق خود را از بهایی شدن فقیران شیرازی پنهان نكرده‌اند و جرم آن عزیزان در زندان و كلاسهای افترا و بهتان اینست كه این محرومان و بیسوادان را می‌خواستند بهایی كنند. باز بنا به فرض محال كه این چنین بود ، مگر بهایی شدن چند نفر انسان فراموش شده بیسواد و فقیر چه خطر عظیمی به دنبال دارد؟
همه این مظالم بیحد و مرز از آنجا نشات گرفته كه در جمهوری اسلامی ، بهایی بودن یك جرم تایید نشده است .

ایّام محرمه

ایّام محرمه در تقویم بهائی
در هر سال بهائی ۹ روز به نام ایّام محرّمه وجود دارد که در آن روزها بهائیان کار اداری، مالی و تجاری را تعطیل می‌کنند. این روزها یادبود مهمترین روزها و وقایع تاریخ امر بهائی هستند که از این ایّام میتوان عید رضوان که سلطان اعیاد است را نام برد و همچنین عید نوروز که آغار گر سال جدید بهائی است.

۱ فروردین (یوم محرمه)

عید نوروز

عید صیام یا نوروز یکی از ایام محرمه در دیانت بهائی است که حضرت باب آنرا در کتاب بیان به عنوان عید مقرر کرده اند و حضرت بهاءالله نیر در کتاب اقدس این مسئله را تائید کرده‌ اند. تقویم بهائی دارای ۳۶۵ و یا ۳۶۶ روز در سالهای کبیسه است که عید نوروز آغاز کننده سال جدید بهائی میباشد.

۱ اردیبهشت، ۱۲۴۲ (یوم محرمه)

اظهار امر حضرت بهاءالله در باغ رضوان بغداد عید اعظم رضوان

در ۲۱ آوریل سال ۱۸۶۳ میلادی پیش از آنکه حضرت بهاءالله را از بغداد به اسلامبول تبعید کنند ایشان در خارج شهر بغداد در باغی به نام نجیبیه رسالت روحانی خویش را به عموم همراهانشان اعلام فرمودند و گفتند موعودی هستند که حضرت باب و جکیع انبیاء پیشین به ظهورشان بشارت دادند. حضرت بهاءالله به همراه ۱۱ نفر از خانواده شان و ۲۶ نفر از مؤمنین ۱۲ روز را در باغ رضوان ماندند که اوّلین روز آن را روز اوّل عید رضوان یا عید گل مینامند و روزهای نهم و دوازدهم آن هم از ایام محرمّه میباشد، پس از ۱۲ روز ماندن در باغ نجیبیه (رضوان) آنجا را به طرف استانبول ترک میکند.این ایّام سرور انگیزترین ایّام متبرکه و تعطیلات دینی بهائی است.

۹ اردیبهشت، ۱۲۴۲ (یوم محرمه)

نهم عید رضوان

در نهمین روز عید رضوان مطابق با نهم اردیبهشت ماه ۱۱ نفر از عائلهء حضرت بهاءالله و ۲۶ تن از پیروانشان به باغ نجیبیه خارج شهر بغداد در ساحل رود دجله وارد شدند و این ایام که از ۲۱ آوریل (اوّل اردیبهشت) آغاز و تا ۲ می (دوازدهم اردیبهشت) ادامه دارد سرور انگیزترین ایّام متبرکه و تعطیلات دینی بهائی است که جشن گرامیداشت ایام اظهار امر جمال مبارک است.

۱۲ اردیبهشت، ۱۲۴۲ (یوم محرمه)

دوازدهم عید رضوان

در عصر ۲ می سال ۱۸۶۳ میلادی پس از ۱۲ روز اقامت در باغ نجیبیه (رضوان) حضرت بهاءالله به همراه ۱۱ نفر از خانواده شان و ۲۶ نفر از مؤمنین آن مکان را به سمت اسلامبول ترک نمودند.

۲ خرداد، ۱۲۲۳ (یوم محرمه)

اظهار امر حضرت باب

اظهار امر حضرت اعلی جل ذکره نزد باب الباب (جناب ملّاحسین) در شب چهارشنبه پنجم جمادی الاولی مطابق ۲۳ می ۱۸۴۴

۹ خرداد، ۱۲۷۱ (یوم محرمه)

صعود حضرت بهاءالله

۱۸ تیر، ۱۲۲۹ (یوم محرمه)

شهادت حضرت باب در تبریز

حضرت رب اعلی و جناب انیس در زمان ناصرالدین شاه به فرمان امیرکبیر در روز ۲۸ شعبان ۱۲۶۶ برابر با ۹ ژوئیه ۱۸۵۰ و ۱۸ تیر ۱۲۲۹ در میدان سربازخانه تبریز تیرباران شدند که در این واقعه مهم تاریخی میتوان به عدم موفقیت به کشتن حضرت باب و انیس در بار اول به وسیله فوج ناصری سام‌خان ارمنی با ۷۵۰ سرباز، در ۳ صف، هر صف ۲۵۰ نفر اشاره کرد که پس از تیرباران و فرو نشستن گرد و غبار و دود باروت، دیدند که حضرت باب از نظرها غایب شده ‌اند، سام‌خان فوج خود را برداشته و برد و آقاجان بیک خمسه‌ای سرتیپ فوج خاصّه، مامور این اقدام شد که منجر به شهادت حضرت رب اعلی گردید، در این بار پس از تیرباران سینه باب و محمد علی از ضرب گلوله‌ها یکی شده بود و صورتشان اندکی آزرده شده بود.

۲۷ مهر، ۱۱۹۸ (یوم محرمه)

میلاد حضرت باب در شیراز

۲۱ آبان، ۱۱۹۶ (یوم محرمه)

میلاد حضرت بهاءالله در طهران

حضرت بهاءالله (میرزا حسینعلی نوری) شارع دیانت بهائی در تاریخ ۱۲ نوامبر ۱۸۱۷ برابر با ۲۱ آبان ۱۱۹۶ در طهران و در خانواده‌ای ثروتمند متولد شدند. پدرشان میرزا بزرگ نوری از رجال دوره فتحعلی شاه و مردی ادیب و خطاط بودند که در دربار شاه ایران منصبی عالی داشتند. با ندای حضرت باب در سال ۱۸۴۴ میلادی برابر با ۱۲۲۳ شمسی در سن ۲۷ سالگی به پیروان او پیوستند و در سال ۱۸۵۱ پس از شهادت حضرت باب ایشان را به کربلا تبعید کردند و سپس از آنجا به استانبول، ادرنه و در آخر به زندان شهر عثمانی یعنی عکا واقع در اراضی فلسطین تبعید شدند. جمال مبارک درسن ۷۵ سالگی در سال ۱۸۹۲، ۷۰ روز پس از نوروز صعود نمودند و آرامگاهشان در شهر عکا به نام روضه مبارکه قبله بهائیان عالم است

۱۳۸۸ مهر ۱۸, شنبه

آثار حضرت بهاءالله به دست خط خود ایشان

نامه ای که حضرت بهاءالله به خط خود نوشتند و به دخترشان، بهیّه خانم، ورقۀ مبارکۀ علیا فرستادند.







آیات حضرت بهاءالله که به مناسبت عید رضوان نازل شده