۱۳۸۹ دی ۹, پنجشنبه

رفسنجان: حملات آتش سوزی هنوز ادامه دارد

در ساعت ۳ بامداد ٢٨ آذر ١٣٨٩ (۱۹ دسامبر ۲۰۱۰)، مغازۀ تعمیر لوازم خانگی متعلق به آقای علی شاکر اهل رفسنجان (استان کرمان) برای بار دوم به آتش کشیده شد. مغازۀ آقای شاکر یک بار در ٢٤ آبان ١٣٨٩ (۱۵ نوامبر ۲۰۱۰) مورد حملۀ آتش افروزان قرار گرفت. آقای شاکر پس از اولین یورش، مغازۀ مجاور را برای کار اجاره و یک در مقاوم در برابر آتش برای آن نصب کرد. ولی حمله کنندگان توانستند مواد آتش زا را از سوراخی که در سقف ایجاد کردند، با فشار در مغازه بیندازند که به انفجار مغازه انجامید.
از آبان ۱۳۸۹ (اکتبر ۲۰۱۰) موج گسترده ای از حمله با مواد آتش زا به مغازه های بهائیان رفسنجان جریان داشته و تا کنون، در کمتر از دو ماه، ۹ بار چنین رویدادهایی رخ داده است.

۱۳۸۹ آذر ۳۰, سه‌شنبه

سازمان ملل کارنامۀ حقوق بشر ایران را محکوم کرد




سازمان ملل – امروز در یک رأی‌گیری، سازمان ملل بار دیگر ایران را به خاطر عمل نکردن به معیارهای بین‌المللی حقوق بشر شدیداً محکوم کرد.
مجمع عمومی سازمان ملل با رأی ۷٨ به ۴۵ ، و تعداد ۵۹ رأی ممتنع، قطعنامه ای تصویب کرد که در آن «نگرانی عمیقی نسبت به نقض جدی، مداوم و مکرّر حقوق بشر» ابراز می‌شود. در مدت بیش از دو دهه که چنین قطعنامه هایی دربارۀ ایران صادر شده، این رأی گیری یکی از بالاترین درصدهای موافقت را به دست آورده است.
در این قطعنامه نگرانی ویژه ای از «تشدید سرکوب مدافعان حقوق بشر و گزارش های مبنی بر استفادۀ مفرط از فشار، بازداشت‌های خودسرانه، محاکمه‌های ناعادلانه و شواهد اعمال شکنجه» در ایران و نیز «نابرابری های جنسی فراگیر و خشونت علیه زنان» و تبعیض علیه اقلیت ها، از جمله پیروان آئین بهائی، در این کشور ابراز شده است.
بانی دوگال، نمایندۀ ارشد جامعۀ جهانی بهائی در سازمان ملل متحد، گفت: «جامعۀ جهانی با روشنی گفته است که از موارد نقض مداوم و شدید حقوق بشر در ایران خشمگین است.»
خانم دوگال، نتیجۂ رأی‌گيری را رضایت بخش دانسته و اشاره کرد که «قطعنامه به طیف گسترده ای از موارد نقض حقوق، از شکنجه تا سرکوب زنان و تبعیض علیه اقلیت ها، استناد میکند. همۀ این موارد مدتها ادامه داشته و زمان آن فرا رسیده که ایران به ندای جامعۀ بین المللی توجه کند و مطابق ضوابط حقوقی بین المللی رفتار کند.»
در این قطعنامه یک پاراگراف کامل به رفتار ایران با پیروان آئین بهائی اختصاص یافته و فهرست جامعی از فعالیت های ضد بهائی اخیر از جمله: «شواهد فزاینده از تلاش های دولت جهت شناسایی، تعقيب و بازداشت خودسرانۀ بهائیان، جلوگیری از ورود پیروان آئین بهائی به دانشگاه و تأمین اقتصادی خود، توقیف و تخریب اموال و ویران کردن گورستانهای آنها...» ارائه شده است.
در قطعنامه از محاکمۀ اخیر و صدور حکم برای هفت رهبر بهائی نیز ابراز نگرانی شده و آمده است که آنها «مکرّر از روند قانونی مقتضی محروم بوده اند.»

محکومیت جهانی

رأی گیری سازمان ملل با اعتراضی مجدد – از سوی تعداد زیادی از حکومتها، سازمانها و افراد برجسته – به آزار بهائیان ایران هم‌زمان شده است.
  • تجمع گروهی از فعالان حقوق بشر در روز ۱۸ دسامبر در سرمای شديد شهر ماينز در آلمان. نشانه‌ای… »

در بیانیه ای به تاریخ ۲۶ آذر (۱۷ دسامبر)، وزیر امور خارجۀ کانادا، جناب لارنس کنون، نگرانی عمیق کشور خود را از «ناتوانی مداوم مقامات ایرانی در اجرای وظایف قانونی ملّی و بین المللی‌شان» مجدداً ابراز کرد.
آقای کنون گفت: «حکومت کانادا در کنار مردم ایران علیه نقض حقوق بشر و تبعیض و نیز بدرفتاری با زنان و اقلیت ها استوار ایستاده است.»
چندین شهروند برجستۀ هندی نیز اخیراً از ایران خواسته‌اند به اقلیت های کشور احترام بگذارد. از جملۀ آنان، معاون سابق نخست وزیر، ل. ک. ادوانی، در مورد هفت رهبر زندانی بهائی تقاضای اجرای عدالت کرده است. خبرگزاری بهائیان هند در ۲۶ آذر (۱۷ دسامبر) گزارش داد: «روی‌کرد یک کشور و یک ملّت نسبت به اقلیت‌های دینی معیاری برای اندازه‌گيری تمدن يک کشور است.»
در بحثی پيرامون آزادی اديان در پارلمان آلمان در روز ۱۷ دسامبر، عده‌ای از نمايندگان در مورد وضعيت بهائيان در ايران سخن گفتند. کريستف اشتراسر،نمايندۂ پارلمان و سخنگوی حزب سوسيال دموکرات در حقوق بشر، گفت جامعۂ‌بهائی «از بدو تأسيس‌اش همواره در راه صلح و تفاهم کوشيده‌ است.»
هم زمان با مذاکرات مجلس، برنامه‌های خيابانی در مورد وضعيت حقوق بشر در ايران، در شهرهای فرانکفورت، ويسبادن، ماينز و تونوستاين نيز برگزار شد.
امید نوری پور –نمايندۂ فرانکفورت در پارلمان– در اجتماع اين شهر گفت: «ما اینجا جمع شده ایم تا به وضعیت خطرناک بهائیان، و به طور کلی وضعیت حقوق بشر و جو وحشتی که برای بهائیان، برای زنان، برای جوانان، برای وبلاگ نویسان، برای روزنامه نگاران وجود دارد، اعتراض کنیم... و ما صدایمان را بلند می‌کنیم تا جهان بداند که مردم ایران به کمک ما نیاز دارند.»
انجمن همبستگی جهانی مسیحیت نیز خواهان آزادی زندانیان بهائی شده است. رئیس بخش مدافعات انجمن، اندرو جانستون، در ۱۹ آذر (۱۰ دسامبر) گفت: «روشن است که هفت رهبر بهائی صرفاً به خاطر دینشان زندانی هستند. و این یعنی نقض وظایف قانونی بین‌المللی ایران.»
ماه گذشته در مجلس استرالیا، نمايندگان به طور ویژه به تبعیض در ايران علیه اقلیت ها – از جمله جوامع بهائی، صوفی، بلوچ و کرد –و زیر پا گذاشتن حقوق آنها و نیز محاکمه و صدور حکم برای هفت رهبر بهائی اشاره کردند.
گزارش صدور حکم ۱۰ سال زندان برای اين افراد، پیش‌تر اعتراض هم‌زمان حکومت های سراسر جهان – از جمله استرالیا، کانادا، فرانسه، آلمان، مجارستان، هلند، زلاندنو، بریتانیا و ایالات متحده – را برانگیخت. اتحادیۀ اروپا و رئیس پارلمان اروپا نیز همراه تعداد زیادی از سازمان های حقوق بشری و گروه های دیگر و افراد بی‌شمار به این اعتراض پیوستند.
دفتر وزارت خارجۀ ایالات متحده امریکا، در گزارش سالانۀ آزادی مذهبی بین‌المللی خود که در نوامبر منتشر شد، گزارش داد که احترام به آزادی دینی در حکومت ایران همچنان رو به وخامت داشته و «فضایی تهدیدآمیز برای تقریباً همۀ گروه‌های دینی غیر شیعه، و برجسته تر از همه برای بهائیان» به وجود آورده است.
در گزارش آمده: «دولت ایالات متحده رفتار با بهائیان را در قطعنامه‌های سازمان ملل آشکارا محکوم کرده است.»
جدیدترین قطعنامۀ سازمان ملل به پشتیبانی ۴۲ دولت مطرح شد و به صورت ابتدایی در ماه نوامبر توسط یک کمیتۀ مجمع عمومی، با رأی قابل توجهی علیه ایران، به تصويب رسيد.

۱۳۸۹ آذر ۱۹, جمعه

گسترش حمایت از هفت رهبر زندانی بهائی ایران در سراسر جهان


ژنو –درخواست آزادی هفت مدير بهائی ایرانی که بنا به گزارش ها، حکم زندان هر یک به ١٠ سال کاهش یافته در سراسر دنیا در حال گسترش است.
شخصیت های برجسته در هند، متخصصان پزشکی در اتریش، یک رهبر مسلمان از السالوادور و کنشگران حقوق بشر در آلمان در ابراز نگرانی به دولت ها و سازمان های غیردولتی بیشماری که تا کنون احکام صادره را آشکارا محکوم کرده اند پیوسته اند.
٣١ شخصیت برجستۀ هندی از جوامع دینی، مقامات قضائی، سازمان های جامعۀ مدنی و دانشگاهیان در نامه ای سرگشاده نوشتند که «تنها جرمی که این هفت نفر، دو زن و پنج مرد که مسن ترین شان ٧٧ ساله است، مرتکب شده اند آن است که بهائی هستند. آنها صلح دوست و مطیع قوانین کشورشان هستند و در جهت اصلاح جامعۀ ایران کوشیده اند.»
این نامه به تاریخ ٩ شهریور (٣١ اوت) توسط ماجا دارووالا، رئیس جمعیت حقوق بشر کشورهای مشترک المنافع، به سفیر جمهوری اسلامی ایران در هند فرستاده شد.
در نامه آمده: «هند و ایران پیوندهای تاریخی در زمينۀ زبان، شعر، معماری، موسیقی و دین داشته اند. به نام این روابط دیرینه که دو ملت را به هم پیوند می دهد، ما از دولت ایران می خواهیم بر اساس بندهای میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی که آن را پذیرفته، عمل کند. این بندها خواهان تضمين اصول عدالت و آزادی است، اصولی که همۀ ادیان بزرگ جهان و همۀ ملل آنها را گرامی می دارند.»
و اضافه كرده اند: «در عين حال ما با حمایت از هفت رهبر بهائی از ٣٠٠ هزار بهائی ایرانی نیز که بزرگترین اقلیت دینی آن کشور را تشکیل می دهند و زندگی های شان مورد هجوم قرار گرفته و با بی عدالتی های کاملاً روشمند و بی-رحمانه جلوی پیشرفت شان گرفته شده، پشتیبانی می کنیم.»


۱۳۸۹ آبان ۲۴, دوشنبه

نسرين رحيمي از زندان آزاد شد.

مهر انگيز حسيني و نسرين رحيمي در پی حكم دادگاه انقلاب اسلامي همدان كه به اتهام" تبليغ بهائييت" به يكسال حبس تعزيزي محكوم شده بودند، راهي زندان مركزي همدان شدند , مهرانگيز حسيني در تاريخ يكشنبه 25/5/1388 و نسرين رحيمي در تاريخ  پنجشنبه 5/6/88 بر زندانیان اعتقادی ایران زمین افزوده شدند 

با پایان گرفتن دوره محکومیت نسرين رحيمي از زندان آزاد شد. 

۱۳۸۹ آبان ۱۴, جمعه

proxy list

212.33.193.0     1080
71.231.21.13     25877
119.145.41.181     1080
72.23.42.125     11129
66.31.124.60     27977


194.87.32.233:80         
187.9.58.194:80          
211.138.124.214:80       
206.125.165.20:80        
203.165.28.105:8080      
203.165.28.106:8080      
202.98.123.126:8080      
195.188.173.17:8080      
187.62.103.6:8080 
216.185.4.200:8080       
 

۱۳۸۹ مهر ۲۸, چهارشنبه

شعر از جناب حبیب الله اوجی


ای خوش آن لحظه که قلبم هدف تیر شود
وای بر من اگر امضای قَدَر دیر شود

تازی خیمهء شب بازی دنیا سگ کیست
که به پیش سپه عشق، عنان گیر شود

دَمِ عشّاق جگر سوخته را تاثیری است
که از او سلطنت عشق جهانگیر شود

گیر و داری است در این راه خطرناک که دل
هر زمان دامن جان گیرد و درگیر شود

پیر را عشق جوان سازد و هر تازه جوان
چون گرفتار غم عشق شود پیر شود

تشنگان در طلب آب روانند ولی
عاشق از سوز تب عشق ز جان سیر شود

دیده ام در خوابی و امّید که در اسرع وقت
یار با ما سَرِ صلح آید و تعبیر شود

کرده محکوم به اعدام مرا حاکم شرع
هان مبادا که در این مرحله تاخیر شود

"نابت" ار بانگ اَنا الحَق بزند چون منصور
جای دارد که در این جامعه تکفیر شود

۱۳۸۹ شهریور ۱۹, جمعه

معرفی چند کتاب


  نسخه ورد نسخه اکروبات  جهانى بهائى    

                  نسخه ورد نسخه اکروبات  دور بهائى               

  نسخه ورد نسخه اکروبات  كتاب قرن بديع                     

  نسخه ورد نسخه اکروبات  ندا باهل عالم                                  


  نسخه ورد نسخه اکروبات  حصن حصين شريعت الله                                         

۱۳۸۹ شهریور ۱۲, جمعه

پیام بیت ‌العدل اعظم الهی خطاب به بهائیان جهان




ترجمه‌ای از پیام بیت ‌العدل اعظم الهی خطاب به بهائیان جهان
(از:  مرکز جهانی بهائی)
۲۹  اوت  ۲۰۱۰
دوستان عزیز و محبوب، 
(۱)        عزیمت مرکز میثاق حضرت عبدالبهاء در یک‌صد سال پیش از حیفا به مقصد پورت سعید نوید‌دهندۀ آغاز فصل شکوه‌مند بدیعی در تاریخ امر مبارک بود.  سفر هیکل مبارک و مراجعت ایشان به ارض اقدس سه سال به طول انجامید.  حضرت ولیّ‌امرالله در اشاره به این رویداد تاریخی می‌فرمایند:  "استقرار امر مقدّس حضرت بهاءالله در نیم‌کرۀ غربی - درخشان‌ترین دست‌آوردی که تا ابد با ایّام قیادت حضرت عبدالبهاء مربوط خواهد بود ... - چنان قوای عظيمۀ روحانيّه و ثمرات جنيّۀ لطیفه‌ای به بار آورده بود که مستلزم الطاف مخصوصۀ نيّر پيمان و مشارکت شخصی مرکز عهد رحمان بود...." با آغاز اسفار تاریخی حضرت عبدالبهاء به غرب، امر الهی که بیش از نیم‌قرن در محاصرۀ جنود ظلم و عناد قرار داشت از قیود دیرینه رهایی یافت و برای اوّلین بار بعد از تأسیس این امر مبین، مرکز معلوم و مرجع منصوص اهل بها آزادی عمل یافت تا فارغ از محدودیّت‌ها، مأموریّت محوّلۀ الهیّۀ خود را دنبال نماید.
(۲)        طبق همۀ موازین دنیوی، بعید به نظر می‌رسید که حضرت عبدالبهاء توان و آمادگی انجام این امر خطیر را داشته باشند زیرا که شصت و شش سال از عمر مبارک‌شان سپری شده، از طفولیّت در تبعید و سرگونی بسر برده، مدرسه ندیده، مدّت چهل سال در اسارت و زندان زیسته، قوای جسمانی‌‌شان به تحلیل رفته و با آداب و السنۀ غربی کاملاً ناآشنا بودند.  با این حال، بی‌اعتنا به راحت و آسایش خویش، بی‌توجّه به مخاطرات سفر و با اتّکای کامل به تأییدات الهیّه برای انتشار امر حضرت پروردگار قیامی دلیرانه فرمودند و با نفوس گوناگون در نه کشور در سه قارّۀ جهان معاشر گردیدند.  وسعت و شدّت مجهودات خستگی‌ناپذیر هیکل مبارک در این سفر آن‌چنان بود که "عشّاق روی مبینش را در شرق و غرب در دریای تحسین و حیرت مستغرق ساخت و نفوذ و تأثیری بی‌زوال"در آیندۀ این امر ابدع اعظم باقی گذاشت.
(۳)        بهائیان در سراسر جهان در طیّ چند سال آینده، رویدادهای اسفار تاریخی حضرت عبدالبهاء را با شادمانی به خاطر خواهند آورد.  امّا اهمّیّت این سالگرد فراتر از زمانی برای بزرگداشت است.  بیانات مرکز عهد الهی و سلوک و شیم سراسر حکمت و محبّت آن طلعت نورا در طیّ این اسفار، منبع عظیمی از الهام و بصیرت است که مشتاقان روی آن دلبر آفاق امروزه می‌توانند در مساعی خود برای استقبال از نفوس مستعدّ، افزایش توان‌مندی برای خدمت، ایجاد و توسعۀ جوامع محلّی، تقویت تشکیلات امری و یا استفاده از فرصت‌هایی که جهت مشارکت در اقدام اجتماعی و گفتمان‌های عمومی پیش می‌آید، از آن بهره گیرند.  بنا بر این ما اهل بها باید نه تنها در بارۀ توفیقات مرکز میثاق و آنچه حضرتش انجام آن را به جریان انداخت تأمّل نماییم بلکه در مورد امور انجام نشده‌ای که هیکل مبارک به ما ارجاع فرموده‌اند نیز به تفکّر پردازیم.  حضرت عبدالبهاء در الواح نقشۀ ملکوتی آرزوی قلبی خود را چنین ابراز می‌فرمایند:
ایکاش از برای من میسّر می‌شد که پای پیاده ولو به کمال فقر به آن صفحات مسافرت می‌نمودم و نعره‌زنان در شهرها و دهات و کوه و بیابان و دریا یا‌بهاء‌الابهی می‌گفتم و ترویج تعالیم الهی می‌نمودم ولی حال از برای من میسّر نه لهذا در حسرتی عظیم هستم بلکه انشاء‌الله شماها موفّق گردید.
(۴)        از زمانی که این بیانات مبارک عزّ صدور یافت قریب یک قرن می‌گذرد.  نقشۀ ملکوتی الهی مرحله به مرحله با موفّقیّت شایان به موقع اجرا گذاشته شده و امر حضرت یزدان در جمیع اقطار عالم استقرار یافته است.  امروزه ما بهائیان در نقاطی که حضرت عبدالبهاء مشتاق سفر به آن بودند زندگی می‌کنیم.  آحاد احبّا، جوامع و تشکیلات بهائی اکنون توان‌مندی لازم را جهت اقدامات سیستماتیک، پایدار و منسجم کسب کرده‌اند.  از اینرو شایسته است که در این ایّام پرانجذابِ تذکّر و یادبود، هر یک از عشّاق باوفای طلعت میثاق به اسم آن هیکل انور در میدان خدمت قیامی دلیرانه نماید و سهم خود را، هر چقدر ناچیز، در پیشرفت نقشه‌ای که آن وجود مقدّس تدوین فرمود، آن میراث گران‌بهای جاودانی، ادا نماید.

۱۳۸۹ مرداد ۲۹, جمعه

بیت العدل اعظم





حضرت بهاءاللّه در بياني بدين مضمون مي فرمايند: «اصل آن چه را که برايت ذکر نموديم عدل و انصاف است.» [۱] و فرموده اند که وسيلۀ اصلی برای تحوّل جامعه و رسيدن به صلح پايدار، ايجاد عدل در جميع شئون حيات است و «مقصود از آن (عدل) ظهور اتّحاد است بين عباد.» [۲] آن چه جامعۀ بهائی را متمايز مي نمايد، اعتقاد ايشان به تحقق اتحاد عالم انساني است و در راه اين عقيده با اخلاص و رغبت، جهد و کوشش مي نمايند. بهائيان در سراسر جهان مي کوشند جوامعي بر اساس همکاری و عدالت بسازند و در اين راه از نظام تشکيلاتی که حضرت بهاءاللّه بنفسه تأسيس فرموده اند، بهره مند مي باشند.
حضرت بهاءاللّه نظم نوين جهاني را در عصر جديد، تعليم داده اند تا عموم مردمان، با يكديگر مشورت كرده، تصميم بگيرند، با هم عمل کنند و تصميم و عملشان بر اساس اصول روحانی باشد؛ حضرت بهاالله اشاره مي نمايند كه برای آنکه مطمئن باشيم نيروی دين وسيلۀ اجراي عدالت ميگردد و حکومت، خادم نيازمنديهای حقيقی عالم انسانی، بايد مقامی که اختيار تصميم گيري دارد، در دست هيأتهای رسمی باشد نه در دست افراد. « در جميع امور بمشورت متمسّک شويد » [۳] «بلوغ و ظهور خرد به مشورت ظاهر.» [۴] به اين ترتيب ملاحظه مي کنيم که هر چند حضرت بهاءاللّه مانند تمام مظاهر ظهور قبل به بسط و اعلان حقائق روحانی پرداخت و اگر چه با ظهورش در عالم انسانی روحی جديد دميد ، ولی علاوه بر اين موارد، ايشان ،احکام و مؤسساتي را ايجاد فرمودند تا تحقّق عدالت را در جميع شئون انسانی تضمين نمايند.
بهائيان معتقدند «نظم اداری»اي که حضرت بهاءااللّه خلق فرموده و جانشينان ايشان آنرا بنا نمودند، طرحی را بر اساس تصميم گيری، توسّط هيأتهای عمومی و كنش و واكنشهاي اجتماعی عرضه مي کند تا استعدادهاي معنوی و خلاّق نهفته در ذات انسان را پرورش دهد و ظاهر سازد. اين طرح، نمونه و الگويی بنيادین است که برای حيات جامعه در سطح جهانی لازم ميباشد؛ طرحيست متنوع و حافظ منافع عموم. اساسش بر شفقت و حسن اخلاق و رفتار است. از اعظم جنبههای نظام اداری بهائی آن است که توازنی بين حفظ آزادی فردی و ترويج خير عمومی نگاه مي دارد. حضرت ولیّ امراللّه چنين مرقوم فرمود :
«اين نظم ادارى اساساً با آن چه انبياى سلف وضع فرمودهاند متفاوت است زيرا حضرت بهاءالله به نفسه، اصولش را بيان و تأسيساتش را استوار و مبيّن کلمهاش را معيّن فرمودهاند و به هيئتى که مأمور تکميل و تنفيذ احکام شرعيّهاش بوده اختيارات لازم عنايت کردهاند.» [۵]
نظم اداري بهائي با روح دموكراسي و روشهاي دمكراتيك عجين شده است. اين نظام بر اصول بي همتاي انتخاب و مشورت استوار است. نظم اداري بهائي از شوراهاي حاكمه اي تشكيل شده است كه بصورت آزادانه انتخاب ميشوند و در سطوح محلي، ملي و بين المللي فعاليت مينمايند. تصميم گيري در چنين ساختار سلسله مراتبي به پايين ترين سطوح منتقل ميشود. بدين وسيله، عرصه بيبديلي براي مشاركت افراد در اداره جامعه فراهم ميگردد در عين حال كه لايه اي به منظور هماهنگي و سرپرستي را در سطح جهاني فراهم ميسازد. حضرت بهاءالله اين شوراي بين المللي حاكمه را «بيت العدل» ناميده اند.
امروز ، بيت العدل اعظم فعّاليّت های جامعۀ جهانی بهائی را هدايت مي کند. حضرت بهاءاللّه بيت العدل اعظم را به عنوان هيئت مركزي و رأس قانون گذاري نظم اداری بهائی مقرّر فرموده است. اعضايش به فرمودۀ حضرت بهاءاللّه « ايشانند امناء اللّه بين عباده» [۶] هستند. بيت العدل اعظم در اساسنامۀ خويش مرقوم داشتهاند که «منشأ بيت العدل اعظم و سلطه و اختيار وظائف و دايرۀ اقداماتش، کل ، منبعث از آيات منزلۀ حضرت بهاءالله است. اين آيات باهرات با تبيئنات و توضيحات مرکز ميثاق و ولىّ امرالله که بعد از حضرت عبدالبهاء ، يگانه مبيّن منصوص بيانات مقدسّهاند ، کل مجموعاً مرجع واجب الاطاعـﺓ و اسّ اساس بيت العدل اعظم محسوب.» [۷]
طبق بيانات حضرت بهاءاللّه و حضرت عبدالبهاء، قوانينی که بيت العدل اعظم تشريع مي کند همان اعتبار و قوت آثار مقدّسۀ بهائی را دارد و تفاوتش در اين است که بيت العدل اعظم مختار است که چون مقتضيّات زمان ايجاب نمايد آن چه را خود تشريع نموده تعديل يا لغو نمايد. البته قوانينی که در آثار مقدّسه آمده است قابل تغيير نيست. حضرت عبدالبهاء مي فرمايند كه هر امری در آثار مقدّسه نباشد «راجع بيت عدل عمومى. بيت عدل آن چه بالاتفاق و يا به اکثريت آراء تحقق يابد همان حق و مرادالله است.» [۸]
ادارۀ امور بهائی در سطح محلّی و ملّی در حال حاضر با محافل روحانی محلّی و ملّی است اين مؤسّسات انتخابی، بر همان منوال و اصول مشورتی به کار مي پردازند که معمول بيت العدل اعظم است و اين محافل روحانی بالمآل "بيت العدل" نامیده خواهند شد. بهائيان معتقدند که بيت العدل های محلّی و ملّی، ضامن رفاه مردمند امّا تنها تصميمات بيت العدل اعظم ملهم بوده، اطاعت از آن فرض است. حضرت بهاءاللّه فرموده است که چنين موهبتی را پروردگار توانا به بيت العدل اعظم عطا فرموده و قانونگذاری آن هيأت را مصون از خطا شمرده است: «آن چه از حدودات در کتاب بر حسب ظاهر نازل نشده بايد امناى بيت عدل مشورت نمايند آن چه را پسنديدند مجرى دارند. انّه يلهمهم ما يشاء و هو المدبّر العليم.» [۹] حضرت بهاءالله فرموده اند به دليل آن که « هر روز را امری و هر حين را حکمی مقتضی لذا امُور بوزرای بيت عدل راجع تا آنچه را مصلحت وقت دانند معمول دارند نفوسی که لوجه اللّه بر خدمت امر قيام نمايند ايشان ملهمند بالهامات غيبی الهی » [۱۰]
به اين ترتيب، حضرت بهاالله، بيت العدل اعظم را واسطۀ هدايت الهی قرار فرموده و نبايد آن را فقط هيئت بينالمللی اداری بهائی انگاشت. حضرت عبدالبهاء نيز تأئيد فرموده ا ند که بيت العدل اعظم «تحت حمايت و عصمت حقّ است.» [۱۱] امّا بايد دانست که اين مواهب مختصّ هيأت بيت العدل اعظم است نه تك تك اعضاي مرکّبۀ آن.
ت شکيل بيت العدل اعظم، فصل جديدی در تاريخ امر بهائی آغاز کرد. هدايات مطاع الهی، اوّل به واسطۀ مظهر ظهور (حضرت بهاءاللّه) و سپس به واسطۀ مرکز ميثاق (حضرت عبدالبهاء) و بعد، ولیّ امراللّه (حضرت شوقی افندی) به جهانيان واصل مي شد امّا پس از صعود حضرت ولیّ امراللّه و تأسيس بيت العدل اعظم، هدايت جامعۀ بهائی از طريق منتسبين حضرت بهاءالله حاصل نمي شود بلکه هيأتی که افراد بهائيان، خود انتخاب نمودهاند واسطۀ هدايت ميباشند.
رابطه بيت العدل اعظم و ارکانش که محافل محلّی و ملّی هستند، مسألۀ بسيار مهمّی است. بشر امروز به مرحلهای رسيده است که در آن قواي عقل و ادراک نيروی تازهای يافته اند. حضرت بهاءاللّه گسترده تر كردن امر تصميم گيري و ادارۀ امور را در بين عموم افراد بشر ، بسيار ارج مي نهند و گرامي مي دارند، از اين رو، نظم اداری بهائی به محافل ملّی و محلّی اين اختيار و قدرت را میبخشد تا تعامل و مشارکت بين همۀ افراد، به ويژه مردمی که در سراسر تاريخ از تصميمگيری و ادارۀ امور خويش محروم بودهاند صورت پذيرد و طرحی نو پديد آيد. در نتيجه، مسئوليّت اجراء اصول روحانی و اجتماعی، اساساً به محافل روحانی ملّی و محلّی راجع است و اين هيأت ها هستند که مسئوليّت دارند تا وعدۀ حضرت بهاالله، يعني تحقّق اصل تجديد حيات و ايجاد جامعه ای متّحد و متّفق را تضمين نمايند. به علاوه، اين مؤسّسات اداری بهائی بنا به دستور حضرت بهاءاللّه بايد مواظبت نمايند که جامعه های بهائی مروّج منافع و مطيع قوانين در محل و کشور خويش باشند. حضرت بهاءاللّه موكداً، بيان فرموده اند که همه چيز را به ما واگذاشته اند و تنها «قلوب را از برای خود مقرّر داشت.» [۱۲] اطاعت و وفاداری از حکومت در هر کشوری که بهائيان در آن ساکنند چه در اقلّيّت باشند يا در اکثريّت، واجب است و در هر کشوری که محفل ملّی تشکيل شده، يکی از وظائفش، مواظبت در اجراء اصل مهمّ مذکور مي باشد، از اين روی بيت العدل اعظم نيز بلندپايهترين مقام و ضامن تمسك جامعۀ بهائي به احكام و قوانين حضرت بهاءالله در سراسر جهان است.
اولين دوره بيت العدل اعظم در سال ۱۹۶۳ و توسط اعضاء محافل روحاني ملي سراسر جهان انتخاب شد. ايشان در فضايي آكنده از خلوص و از خود گذشتگي و تفكر و تعميق عميق، نه نفر از بهائيان جهان را به عنوان اعضاء اين مؤسسه انتخاب نمودند. بهائيان، اين واقعه را بعد از انتصاب حضرت شوقي افندي به عنوان ولي امر الله، عظيم ترين واقعه تاريخي در دوراني مي دانند كه به عنوان «عصر تكوين» امر بهائي معروف است. حتي نحوۀ انتخابات هم برازندۀ مقام اين مؤسسه عاليقدر بود كه توسط حضرت عبدالبهاء به عنوان «مصدر كل خير» [۱۳] توصيف شده است. جريان انتخابات بهائي كه با رأي مخفي انجام مي شود، ثبت نام و معرفي نامزدها را ممنوع مي كند و به اين ترتيب بيشترين ميزان آزادي را به انتخاب كنندگان مي دهد و از حزب گرايي و قدرت طلبي كه امروزه ويژگي متداول انتخابات سياسي است، جلوگيري مي نمايد. انتخابات بيت العدل اعظم هر پنج سال يك بار در همان فضاي روحاني و عشق انجام مي شود. در آخرين كانونشن بين المللي در آپريل ۲۰۰۸، نمايندگاني از ۱۵۳ جامعۀ ملي در انتخابات شركت كردند.
تأسيس بيت العدل اعظم فراتر از اهميت اداري آن، نشان از وحدت دارد، خصوصيت ممتازي كه بهائيان، آن را جوهر اعتقاد خود مي دانند.اين اعتقاد هر چقدر قلبي و حقيقي باشد، به تنهايي نمي تواند تضمين نمايد كه وحدت يك جامعۀ ديني تداوم خواهد داشت. ظهور بيت العدل اعظم به عنوان مرجع هدايت كنندۀ تمام امور جامعه به اين معنا بود كه امر بهائي در طول بحراني ترين دوران تاريخيش، يعني قرن اول كه آسيب پذيرترين دوران در هر دين محسوب مي شود و تقريباَ در تمام اديان تفرقه و انشقاق به نحو اجتناب ناپذيري ريشه دوانده است، ديانت بهائي وحدت خود را حفظ نموده است. بيت العدل اعظم مدت كوتاهي پس از تشكيلش در ۱۹۶۳ در دستخطي بدين مضمون مرقوم داشت ند: «ميثاق حضرت بهاءالله محفوظ و قوۀ فراگير آن تخطي ناپذير است... مجراي هدايت الهي كه ضامن انعطاف پذيري در تمامي امور نوع انسان است، از طريق مؤسسه اي كه حضرت بهاءالله بنا فرموده و به آن اقتدار عظيم و هدايت خطا ناپذير عطا نموده، همچنان گشوده باقي مي ماند.» [۱۴] براي بهائيان، وعدۀ محكمۀ حضرت بهاءالله تحقق يافته بود: « دست قدرت ظهورش را بر پايۀ مستحكمي بنا فرموده كه بادهاي سعي و كوشش انساني قادر نيست اساسش را متزلزل سازد و افكار وهم آلود انساني، هرگز به نابودي بنايش موفق نخواهد شد.» (مضمون) [۱۵]
بيت العدل اعظم که عالي ترين مقام در ساختار نظم اداری بهائی است از ميراثی که باو رسيده به راههای گوناگون محافظت مينمايد مانند: ترويج «همّت در تحسين اخلاق و اتصّاف بصفات و کمالات رحمانيه است که ما به الامتياز حيات فردى و اجتماعى بهائى است»؛ حفظ آثار و آيات مقدسه از «تصرف و تحريف»؛ دفاع و حمايت از جامعه بهائی و آزاديش از «قيود مقهوريت و مظلوميت»؛ حراست و توسعه مرکز جهانی روحانی و اداری امر بهائی؛ و محافظت «حقوق شخصى و تأمين ابتکار و آزادی افراد» [۱۶]
علاوه بر اين، بيت العدل اعظم، مسؤوليت هماهنگ ساختن امر بهائي با « حوائج و مقتضيات جامعهء دائم التّغيير بشری» را بر عهده دارد و به همين خاطر اين قدرت به ايشان تفويض شده است تا دربارۀ امور غير منصوصه به تشريع قوانين بپردازد. [۱۷]
تشريع قوانين در امر بهائی در نامهای از طرف بيت العدل اعظم چنين بيان شده است: «در ادوار [اديان] گذشته تمايل بشر چنان بود که براى هر سؤالى جواب گيرند و در جزئيات امور عقيدتى و عملى مقيد به آن تفاصيل گردند. امّا در دور بهائى از آغاز ظهور حضرت بهاءالله چنين بوده است که اصول کلّى را بيان نمايند، جزئيات اساسى و لازم را که بر همه اطاعتش لازم است معين سازند. امّا قسمت بزرگى از تفاصيل را به وجدان افراد مؤمنان واگذارند. در امور ادارى و تشکيلاتى نيز کاربر همان منوال است.»
رويكردي كه در جامعۀ بهائي نسبت به تشريع قوانين وجود دارد، در نامه اي از طرف بيت العدل اعظم چنين توضيح داده شده: «تمايل بشري در ادوار (ديني) گذشته، اين بود كه تمام سؤالات پاسخ داده شود و دربارۀ تمام جزئيات كوچك چه در اعتقادات و چه در اعمال، تصميم گيري هاي قطعي انجام گيرد. اما در دور بهائي با ظهور حضرت بهاءالله، تمايل بر اين بوده است كه اصول اساسي حاكمه روشن شود، قرارهاي قطعي دربارۀ جزئيات اساسي گذاشته شود، اما محدودۀ وسيعي به وجدان نفوس واگذار شده است. همين تمايل در مورد مسائل اداري نيز وجود دارد.» [۱۸]
بيت العدل اعظم، علاوه بر مسؤوليتي كه در قبال هدايت رشد و توسعۀ جامعۀ جهاني بهائي بر عهده دارد، از جانب حضرت بهاءالله سفارش شده است كه به رفاه عمومي نوع بشر كمك نمايد. حضرت بهاءالله بيت العدل را موظف فرموده اند تا صلح پايدار را ميان ملل جهان برقرار سازند تا «عالم از مصاريف باهظه، فارغ و آزاد شود» و از «محاربه» و «مجادله» خلاصي يابد. [۱۹] همچنين دعوت شده است كه قدم هايي بردارد تا «تربيت عباد و تعمير بلاد و حفظ نفوس و صيانت ناموس» [۲۰] تضمين شود. مطابق با اين دستورات حضرت بهاءالله، بيت العدل اعظم به نهايت قوت برنامۀ فشرده اي را به منظور ارتقاء صلح و امنيت بين المللي تعقيب كردند و اقدامات متعددي را در زمينۀ حقوق بشر، ترقي زنان، و توسعۀ اقتصادي و اجتماعي به جريان انداختند. در سال ۱۹۸۵ در بيانيه اي با عنوان «وعدۀ صلح جهاني» خطاب به «اهل عالم» كه تقريباَ به تمام سران دولت ها در سراسر جهان داده شد، بيت العدل اعظم، مقدمات لازم براي تأسيس صلح و سعادت جهاني را به طور خلاصه بيان فرمودند.
طبق تصريح حضرت بهاءالله، مقر بيت العدل اعظم در كوه كرمل در حيفا، اسرائيل، در نزديكي آرامگاه حضرت باب و حضرت بهاءالله قرار دارد.

۱۳۸۹ مرداد ۱۶, شنبه

هُو اللّه

هُو اللّه

  ای پروردگار اهل بها را در هر موردی تنزيه و تقديس بخش و از هر آلودگی پاکی و آزادگی عطا کن و از ارتکاب هر مکروه نجات ده و از قيود هر عادت رهائی بخش تا پاک و آزاد باشند و طيّب و طاهر گردند سزاوار بندگی آستان مقدّس شوند و لايق انتساب به حضرت احديّت از مسکرات و دخان رهائی بخش و از افيون مورث جنون نجات و رهائی ده و به نفحات قدس مأنوس کن تا نشأه از باده محبّت اللّه يابند و فرح و سرور از انجذابات به ملکوت ابهی جويند چنانچه فرمودی : " آنچه در خمخانه داری نشکند صفرای عشق زان شراب معنوی ساقی همی بحری بيار "  ع ع

۱۳۸۹ تیر ۱۹, شنبه

مناجاتی از حضرت عبدالبهاء

هُو اللّه

   ای پروردگار عالميان در اين جهان به آتش عشقت بسوز 
و در آن جهان به مشاهده روی مه رويت کامران فرما
در اين عالم چون شمع بگداز و در آن عالم چون پروانه گرد شعله جمالت پرواز ده توئی خجسته دلبر من و توئی فرخنده يار جان پرور من   ع ع

۱۳۸۹ خرداد ۲۸, جمعه

كتاب طلوع عشق


طلوع عشق كتابی است كه به پاسخ بعضی اكاذیب و اتهامات و افترائاتِ نسبت داده شده به ادیان بابی و بهائی در تاریخ ۱۶۴سالۀ آنها می پردازد. نویسنده علاوه بر محور قرار دادن یكی از ردیه های منتشره علیه آئین جدید بهائی در ایران در سال ۱۳۸۱ و پاسخ به جزء جزء اكاذیب آن، به طرح مختصر سیری تاریخی از ردیه های ۱۶۴سال مزبور و پاسخ به بعضی اتهامات مطروحه در آنها پرداخته، تحلیلی نیز از اقدامات و مخالفت ها ی ۳۰ سالۀ اخیر علیه بهائیان ایران و نتایج حاصله از آن ارائه می نماید.


    * پيشگفتار و مقدمه
    * بخش اول: فصل اول: رديه نويسى در ايران و «مسلخ عشق»
    * بخش اول: فصل دوم: رديّه نويسى در ايران و تهمت هاى رايج عليه بهائيان
    * بخش دوّم: پاسخ به يكايک اتهامات «مسلخ عشق»
    * ضمیمه شماره ۱: بیانیۀ جامعۀ بهائیان ایران به ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران جناب آقای خاتمی
    * ضمیمۀ شماره ۲: توضیحاتی دربارۀ بیانیۀ رسمی جمهوری اسلامی ایران تحت عنوان «بهائیت، منشاء و نقش آن»
    * ضمیمۀ شماره ۳: پیام بیت العدل اعظم الهی مورّخ ۲۶ نوامبر ۲۰۰۳ خطاب به بهائیان ایران
    * ضمیمۀ شماره ۴: پیام بیت العدل اعظم الهی خطاب به حكومت جمهورى اسلامى ايران، مورخ ۲۸ دسامبر ۱۹۸۷
    * ضمیمۀ شماره ۵: تنبیهات مقرّر در جامعۀ بهائی
    * ضمیمۀ شمارۀ ۶: توضیحات تكمیلی

۱۳۸۹ خرداد ۱۶, یکشنبه

مناجاتی از حضرت عبدالبهاء

هوالابهی

ای خدای مهربان شکر ترا که بيدار نمودی و هشيار کردی چشم بينا دادی گوش شنوا احسان نمودی به ملکوت خويش دلالت کردی و به سبيل خود هدايت فرمودی راه راست بنمودی و در سفينه نجات در آوردی خدايا مرا مستقيم بدار و ثابت و راسخ کن از امتحانات شديده محفوظ بدار و در حصن حصين عهد و ميثاقت مصون و مأمون فرما توئی توانا و توئی بينا و توئی شنوا ای خدای مهربان دلی عطا کن که مانند زجاج به سراج محبّتت روشن باشد و فکری عطا کن که به فيض روحانی جهان را گلشن نمايد توئی بخشنده و مهربان و توئی خداوند عظيم الاحسان .  ع ع

۱۳۸۹ اردیبهشت ۳۰, پنجشنبه

تفکر و تعمق دربارۀ قرن بیستم

تفکر و تعمق دربارۀ قرن بیستم
 
مجلس نمایندگان برزیل، در گرامیداشت صدمین سال صعود حضرت بهاءالله، که تأثیر و نفوذش به نحوی فزاینده یک کیفیت بارز و آشنا در دیدگاه اجتماعی و روشنفکرانۀ جهان می گردد، روز 29 مه 1992 جلسۀ مخصوص تشکیل داد. پیام وحدت آن حضرت به وضوح در عمق وجود قانون گذاران برزیلی تأثیر گذاشته بود. در طی مذاکرات، سخنرانان که نمایندۀ جمیع احزاب در مجلس بودند، مجموعه ای از آثار را مورد تکریم قرار دادند. یکی از نمایندگان آن را « عظیم ترین اثر دینی صادره از قلم یک نفس واحد » توصیف کرد و نمایندۀ دیگری بیان نمود که این آثار در برداشتی از آیندۀ کرۀ خاکی ما « که از حدود و ثغور مادی فراتر می رود، به جمیع نوع بشر بدون ادنی توجهی به تفاوت های ملی، نژادی، محدودیت ها یا عقاید، عرضه شده است. » [1] این تکریم و تعزیز بویژه از این لحاظ به مراتب تکان دهده تر که در کشور محل ولادت حضرت بهاءالله، آثار آن حضرت همچنان توسط روحانیون مسلمان که بر این کشور حکومت می کنند، تخطئه و محکوم می گردد. اسلاف آنها مسؤل تبعید و زندانی شدن آن حضرت در اواسط قرن نوزدهم، و نیز قتل عام هزاران نفر از نفوسی می باشند که معتقد به آرمانهای آن حضرت برای ایجاد تحول در حیات و جامعۀ بشری بودند. حتی در زمانی که این مذاکرات در برازیلیا در جریان بود، خودداری از انکار و تبری از عقیده که موجب تحسین و تقدیر شگفت انگیز بقیۀ اهل عالم گشته بود، باعث گردید که آزار و اذیت، محرومیت و حرمان به زندگی سیصد هزار نفر از بهاییان در ایران راه یابد و در بسیاری از موارد به حبس و مرگ نیز منتهی گردد.
در قرن نوزدهم، مخالفت های مشابه، خصیصه و ویژگی نگرش ها و تلقی های نظام های مختلف مطلقه و استبدادی بود.
آیا ماهیت کلّ تفکّر چیست که اینگونه واکنش های کاملاً متباین و متضادّ را باعث شده است؟
۱
انگیزه و دلیل اصلی پیام حضرت بها الله بیان حقیقتی است که اساساً از لحاظ ماهیت، روحانی بوده شرح قوانینی می باشد که بر عملکرد این حقیقت حاکم است. پیام آن حضرت نه تنها فرد را به عنوان یک موجود روحانی، یک « نفس منطقی و خردمند » ملاحظه می کند، بلکه مصّرانه اظهار می دارد کلّ نهادی که ما آن را مدنیت می نامیم، به نفسه یک جریان روحانی است، که عقل و قلب آدمی، برای بیان استعداد های اخلاقی و اندیشمندانۀ ذاتی خود، مستمرّاً وسایلی پیچیده تر و کارآمدتر در آن خلق کرده اند .
حضرت بهاءالله با مردود شمردن اعتقادات جزمی مادّه گرایی حاکم، تفسیری متباین از جریان تاریخی بیان می دارند. عالم انسانی، که در خطّ مقدّم تکامل آگاهی و بیداری قرار دارد، از مراحلی شبیه دوران نوزادی، کودکی و نوجوانی زندگی آحاد اعضایش عبور می کند . این سفر ما را به آستانۀ عصر بلوغ به عنوان یک نژاد بشری متّحد رسانده است که مدّتها در انتظارش بودیم. جنگلها، اکتشافات، و تعصباتی که وجه مشخصۀ مراحل ناپختگی و عدم بلوغ در جریان مزبور بود، نباید مایۀ یأس باشد، بلکه محرک و مشوّقی برای پذیرفتن مسؤلیت های جمعی تلقی گردد.
حضرت بهاءالله خطاب به رهبران سیاسی و مذهبی زمان حیات خویش مرقوم فرمودند که استعداد های جدید با قدرتی غیر قابل تصوّر و پیش بینی، ورای تصور و درک نسلی که در آن زمان می زیست، در اهل عالم بیدار می شود، استعداد هایی که به زودی حیات مادی کرۀ ارض را دستخوش تحول و دگرگونی خواهد ساخت. ایشان فرمودند، لازم است این پیشرفت های مادی آتیۀ مَرکَب و محملی برای ترقیّات اخلاقی و اجتماعی شوند . اگر منازعات و اختلافات ملی گرایانه و تنگ نظرانه مانع از وقوع آن گردد، در این صورت ترقیات مادّی نه تنها مورث منفعتی نخواهد بود، بلکه مضرّات غیر قابل تصوّری را به بار خواهد آورد. برخی از هشدار های حضرت بهاءالله در این عصر و زمان ما طنینی مخوف و هولناک دارد. ایشان اخطار فرمودند، «اسباب عجیبۀ غریبه در ارض موجود و لکن از افئده و قلوب مستور و آن اسبابی است که قادر است بر تبدیل هواء ارض کلّها و سمّیّت آن سبب هلاک.» [2]
۲
حضرت بهاءالله می فرمایند موضوع اساسی روحانی که در پیش روی جمیع اهل ارض، از هر ملّتی، مذهبی، یا قومی که باشند، قرار دارد، نهادن اساس یک جامعۀ جهانی است که می تواند تجلی بخش ماهیت انسان باشد. وحدت سُکّان ارض نه رویای مدینۀ فاضلۀ دور از دسترس است، و نه در غایت‌ِ خود، موضوعی اختیاری . این وحدت در مرحلۀ بعد در جریان تکامل اجتماعی، شامل مرحله ای است که تمامی تجارب گذشته و فعلی ما را به سوی آن سوق می دهد. مادام که این موضوع تصدیق و تأیید نشده وبه آن مبادرت نشده باشد، هیچ یک از امراضی که کرۀ خاکی ما بدان مبتلا است راه حلّ و طریق مداوایی نخواهند یافت، زیرا تمام معضلات اساسی عصری که به آن وارد شده ایم، جهانی و عمومی هستند، نه خاصّ و منطقه ای .
حضرت بهاءالله در بسیاری از فقرات آثار خود که به بلوغ عالم انسانی مربوط می شود، از نور به عنوان استعاره ای جهت بیان قوای وحدت و اتّحاد که متحوّل کننده و دگرگون ساز می باشد، استفاده می کنند. ایشان تأکید می فرمایند، « نور اتّفاق آفاق را روشن سازد.» [3] این تأکید و بیان، تاریخ فعلی را در منظری کاملاً متفاوت با دیدگاهی قرار می دهد که در انتهای قرن بیستم شیوع دارد و ما را به جستجو در میان آلام و نقائص زمان خود، برای یافتن عملکرد قوایی تشویق و ترغیب می نماید که به انسان نسبت به یک مرحلۀ جدید از تکاملش آگاهی می بخشند؛ و ما را فرا می خواند که به بررسی مجدّد وقایع و حوادثی بپردازیم که در صد سال گذشته برای ما رخ داده و تأثیری که این پیشرفتها بر تودۀ نامتجانس مردم، نژادها، ملل، و جوامعی که آنها را تجربه کرده اند، داشته است.
اگر بنا به بیان حضرت بهاءالله، «اصلاح عالم و راحت امم ... ظاهر نشود مگر باتّحاد و اتّفاق،» [4] کاملاً معقول و قابل درک است که چرا بهائیان قرن بیستم را، علیرغم جمیع مصیبات و بلاهای آن «قرن انوار» [5] ملاحظه می کنند، زیرا این صد سال در طریقه ای که اهل ارض شروع به برنامه ریزی آینده جمعی ما نموده اند و نیز در روشی که ما یکدیگر را ملاحظه می کنیم، شاهد تحوّل بوده است. شاخص هر دو یک جریان اتّحاد بوده است. آشوب ها و نا آرامی های خارج از کنترل نهاد های موجود، رهبران ارض را مجبور کرد نظام های نوین سازمان جهانی را که در ابتدای قرن غیر قابل تصوّر بود، تدریجاً ایجاد نمایند. همزمان با این رویداد، عادات و نگرش هایی که اهل ارض و ملل عالم را، در طول منازعاتی منقسم و جدا می ساخت، که قرون متمادی ادامه داشت و به نظر می رسید که زمانهای مدید ادامه خواهد داشت، به سرعت تضعیف شده، رو به افول نهاد.
در اواسط قرن، این دو پیشرفت موجب ترقّی و تقدّمی شد که تأثیر و اهمیت تاریخی اش را فقط نسلهای آینده به درستی درک خواهند کرد. در عالمی که بعد از جنگ دوم جهانی مبهوت مانده بود، رهبران دوراندیش بالاخره اقدام به تحکیم اساس نظام جهانی از طریق سازمان ملل متحد را امکان پذیر یافتند. نظام جدید کنوانسیون های بین المللی و نهاد های مرتبط با آن، که از مدّتها قبل متفکّرین مترقّی در رویای آن به سر می بردند، اینک از قوایی حیاتی و بسیار مهّم برخوردار گردید که جامعۀ ناکام و ناموفّق ملل [6] از آن به نحوی مصیبت بار محروم مانده بود. با گذشت زمان در این قرن، قوای ابتدایی این نظام برای حفظ صلح بین المللی به طور مستمرّ مورد استفاده قرار گرفت به طوری که بتواند به نحوی شوق بر انگیز آنچه را که قابل حصول است به نمایش بگذارد. همزمان با آن، توسعۀ مداوم نهادهای دموکراتیک حکومتی در سراسر عالم واقع شد. اگر تأثیرات عملی آن هنوز ناامید کننده است، به هیچ وجه تغییر تاریخی و غیر قابل برگشت در مسیر را که در سازمان امور بشری رخ داده است، محو و زائل نمی سازد.
و اما در خصوص امر نظم جهانی و نیز حقوق اهل عالم، نمایش رنج ها و آلام مهیب و وحشتناکی که قربانیان انحراف بشری در طیّ جنگ تحمّل کردند کلّ جهان را تکان داد و احساسی به اهل عالم دست داد که جز احساس عمیق شرم خجلت نتوان نامی دیگر بر آن نهاد. از این جراحت و لطمۀ عظیم نوع جدیدی از تعهد اخلاقی ظهور و بروز یافت که در فعالیتهای کمیسیون حقوق بشر وابسته به سازمان ملل متّحد و نهاد های وابسته به آن به طور رسمی نهادینه شد؛ پیشرفتی که برای رهبران قرن نوزدهم، که حضرت بهاءالله بنفسه در این باب آنها را مخاطب قرار داده بودند، ابداً قابل تصوّر نبود. یک هیأت در حال رشد از سازمانهای غیر دولتی که به این ترتیب واجد اختیار شده بود در صدد بر آمد اطمینان حاصل کند که اعلامیۀ جهانی حقوق بشر به عنوان اساس و بنیان معیارهای تجویزی بین المللی وضع و تثبیت گردد و به طور مناسب تنفیذ شود.
به موازات آن، جریانی در ارتباط با حیات اقتصادی رخ داد. در طیّ نیمۀ اول قرن، در نتیجۀ آشفتگی و هرج و مرج ناشی از بحران عظیم اقتصادی [7] ، بسیاری از دولتها قانونی وضع کردند که به ایجاد برنامه های رفاه اجتماعی و نظام های کنترل مالی، صندوق های ذخیره، و مقرّرات تجاری برای حمایت از جوامع خود در مقابل تکرار چنین تباهی و زیانی، منجر گردید.
دوران بعد از جنگ دوم جهانی شاهد تأسیس نهاد هایی بود که زمینۀ فعالیت آنها جهانی است مانند صندوق بین المللی پول [8] ، بانک جهانی [9] ، موافقت نامۀ عمومی تعرفه ها و تجارت [10] ، و شبکه ای از مؤسّسات پیشرفت و توسعه که وقف بهینه سازی و بهبود وضع رفاه مادّی کرۀ ارض شد . در انتهای قرن، نسل حاضر هر نیت و قصدی که داشت، ابزارش هر قدر خام و ابتدایی بود، توده های اهل عالم نشان داده اند که استفاده از ثروت کرۀ خاکی را می توان، در پاسخ به برداشتهای کاملاً جدید از نیازها، مجدّداً به طور اساسی و بنیادی سازماندهی نمود.
تاثیر این پیشرفت ها با توسعۀ پر شتاب تربیت و تعلیم توده های مردم به نحوی شگفت انگیز و فوق العاده تقویت گردید. غیر از تمایل دولت های ملی ومحلی برای اختصاص دادن منابعی که شدیداً افزایش یافته بود به این زمینه، و معطوف ساختن توانایی جامعه به بسیج کردن و تعلیم دادن سپاهی از معلّمینی که از لحاظ حرفه ای کار آمد و واجد صلاحیت باشند، دو پیشرفت قرن بیستم در سطح بین المللی به طور اخصّ مؤثّر و تعیین کننده بود . اوّلین مورد یک رشته از طرح های توسعه متمرکز بر نیاز های تربیتی بود که عمدةً توسّط نهاد هایی چون بانک جهانی، مؤسّسات دولتی، بنیاد های عظیم و چندین شعبه از نظام سازمان ملل متحد سرمایه گذاری شد. دومین مورد ترقّی شگرف تکنولوژی اطّلاعات بود که منافع و مزایای بالقوّۀ آموزش کلّ نوع انسانی را برای اهل عالم تأمین نموده است .
این جریان تجدید سازمان ساختاری در سطح جهانی با تحوّل عظیم و عمیق در آگاهی و بیداری عمومی، حیاتی نو یافت و از قوّه ای عظیم برخوردار شد. تمام اهل عالم خود را ناگهان ملزم به مواجه با هزینه های آداب و عادات ریشه دار ذهنی یافتند که موجد اختلافات و منازعات می گردید و این مواجهه در حالی صورت گرفت که آنچه زمانی اعمال و نگرش های قابل قبول تلقّی می شد اینک در سراسر عالم به شدّت تخطئه و محکوم می گردید. تأثیر آن در تحریک تحوّل انقلابی در نحوۀ ملاحظه و برخورد مردم با یکدیگر بود.
فی المثل، در سراسر تاریخ به نظر می رسید تجربه نشان می دهد و تعالیم مذهبی تأیید می کندکه زنها اساساً از لحاظ طبیعت و ماهیت پست تر از مردها هستند. در طرح تاریخی اشیاء، این تصوّر قالب ناگهان به سرعت عقب نشینی کرد. هر قدر جریان تنفیذ کامل بیان حضرت بهاءالله در خصوص تساوی حقوق رجال و نساء طولانی و دردناک باشد، حمایت عُقَلایی و اخلاقی برای هر نظریۀ مخالف آن به طور منظم و مداوم زائل می گردد.
یکی دیگر از نکات ثابت و مستحکم در نظریۀ عالم انسانی نسبت به خود در سراسر هزارۀ گذشته عبارت از اعتقاد به تمایزات قومی بود که در قرون اخیره، در تخیّلات و توهّمات مختلف نژاد پرستی تحکیم و تقویت شده بود. با سرعتی که در چشم انداز تاریخ خارق العاده و شگفت انگیز است، قرن بیستم شاهد وحدت نژاد بشری بود که به صورت یک اصل راهنمای نظم بین المللی، خود را تحکیم و تثبیت نمود. امروزه، منازعات و اختلافات قومی که همچنان در بیشتر نقاط عالم موجد نا آرامی و آشوب است، نه به عنوان ویژگی و مشخّصۀ طبیعی روابط میان امم متنوّعه، بلکه به صورت ناهنجاری ها و اختلالات عمدی مشاهده می شود که باید تحت کنترل مؤثّر بین المللی قرار گیرد.
در طیّ دوران طولانی طفولیت عالم انسانی، این تصوّر نیز، باز هم با موافقت کاملِ دیانتِ سازمان یافته، وجود داشت که فقر یک ویژگی پایدار و گریز ناپذیر نظم اجتماعی است. معهذا، اکنون، این تصوّر ثابت ذهنی، این تصوّری که اولویت های تمام نظام های اقتصادی عالمِ شناخته شده را شکل بخشیده بود، در سطح عالم مردود شمرده شده است. حداقلّ از لحاظ نظری، دولت در همه جا به عنوان امینی تلقّی می گردد که ضرورةً مسئول تأمین و تضمین سعادت و رفاه تمامی اعضاء جامعه است.
آنچه که به علت ارتباط نزدیک با ریشه های انگیزش بشری، به طور اخصّ قابل توجه می باشد، سست شدن فشار شدید تعصّب مذهبی است. جریان گفتگو و همکاری بین ادیان، که در «پارلمان ادیان» پیش بینی و پیشنهاد گردید و توجّه شدیدی را در اواخر قرن نوزدهم به خود معطوف داشت، تأثیرات سکولاریزم [11] را در تضعیف برج و باروی اقتدار پیشوایان مذهبی، که زمانی غیر قابل تسخیر تصوّر می شد، تقویت نمود. در مقابل تحوّلات در استنباطهای مذهبی که جهان در صد سالهٔ گذشته شاهد آن بوده است، حتّی فوران فعلی واکنش بنیاد گرایی ممکن است مورد بازنگری واقع گردد، تا عملی چون اقدامات مأیوسانۀ تدافعی قوای عقب دار علیه انحلال اجتناب ناپذیر کنترل متعصّبانه و کوته بینانه ملاحظه گردد. حضرت بهاءالله می فرمایند، «شکّی نیست جمیع احزاب به افق اعلی متوجّهند و به امر حقّ عامل.» [12]
در طی این دهه های بحرانی، ذهن آدمی تحوّلاتی بنیادی را نیز به نحوی که در عالم عنصری درک می کرد، تجربه می نمود. نیمۀ اوّل قرن شاهد بود که نظریه های جدید نسبیت و مکانیک کوآنتوم، که هر دو ارتباط نزدیک با ماهیت و عملکرد نور داشتند، در زمینۀ فیزیک انقلابی به وجود آوردند و تمامی مسیر پیشرفت علمی را دگرگون ساختند. واضح و مشهود گردید که فیزیک قدیم می تواند پدیده ها را فقط در بُعدی محدود توضیح دهد. ناگهان بابی جدید بر روی مطالعۀ اجزاء خُرد و ریز عالم و همچنین منظومه های بزرگ کیهانی گشوده شد، یعنی تحوّلی که تأثیراتش به مراتب از محدودۀ فیزیک فراتر رفت، و بنیان یک نظریۀ جهانی را که قرن ها حاکم بر تفکّر علمی بود به لرزه در آورد. آنچه که برای همیشه از میان رفته بود تصویر یک عالم مکانیکی بود که مانند یک ساعت کار می کرد و یک جدایی استنباطی بین شاهد و مشهود، بین ذهن و مادّه بود. در زمینۀ مطالعات گسترده ای که به این ترتیب میسّر شده بود، علم نظری اکنون شروع به مطرح ساختن این احتمال نمود که هدف و شعور و هشیاری مسلّماً ذاتی و فطری طبیعت و عملکرد عالم می باشند.
در پی این تحوّلات استنباطی، عالم بشری وارد عصری گردید که فعل و انفعال متقابل بین علوم فیزیکی، فیزیک، شیمی و زیست شناسی، در کنار علوم نوپای بوم شناسی [13] ، امکاناتی شگفت انگیز و شگرف برای اعتلای حیات پدید آورد. مزایای حاصله در زمینه های عمده ای مانند کشاورزی و طبّ به نحوی بارز آشکار گردید، همانطور که منافع حاصلی به توفیق در بهره برداری از منابع جدید انرژی به منصّۀ ظهور رسید. به طور همزمان، زمینۀ جدید علم مادی شروع به تأمین ثروت و مکنتی از منابع تخصّصی نمود که در بدایت قرن ناشناخته بود، مانند پلاستیک، فیبرهای نوری و فیبرهای کربن .
چنین ترقّیاتی در علم و تکنولوژی تأثیرات متقابل داشت. دانه های شن، ناچیز ترین و ظاهراً بی ارزش ترین مادّه، در اثر استحاله به سیلیکون های ظریف و نازک و شیشۀ از لحاظ نور شناختی خاصّ تبدیل گردید و ایجاد شبکه های ارتباطی جهانی را امکان پذیر ساخت. این امر، همراه با استقرار سیستم های پیچیده و پیشرفتۀ ماهواره ای، تأمین امکان دسترسی به دانش انباشتۀ کل نوع بشر برای جمیع نفوس در تمام نقاط عالم را، بدون تبعیض و استثناء، شروع نمود. بدیهی است دهه هایی که بلا فاصله در پیش رو داریم شاهد تلفیق و ترکیب تکنولوژی های تلفن، تلویزیون و کامپیوتر در یک سیستم واحد و یکپارچۀ ارتباطی و اطلاعاتی خواهد بود که وسائل ارزان آن در سطحی وسیع در دسترس همگان قرار خواهد گرفت. مبالغه در تأثیر روان شناختی و اجتماعی جایگزینی مورد انتظار انبوه سیستم های موجود پولی، که در نظر اکثری از نفوس، آخرین قلعۀ دفاعی افتخار و مباهات ملّی گرایانه می باشد، به وسیلۀ یک واحد پول رایج که عمدتاً از طریق تحریکات الکترونیک عمل می کند، دشوار می نماید.
محقّقاً، تأثیر وحدت بخش انقلاب قرن بیستم در هیچ جا از اثرات حاصلۀ تحوّلاتی که در حیات علمی و تکنولوژیک رخ داد، آشکار تر و واضح تر نیست. در بدیهی ترین سطح، نوع بشر اکنون از وسائلی برخوردار است که برای تحقّق اهداف رؤیایی منبعث از آگاهی و وقوفی که به طور ثابت و مداوم در حال رشد می باشد، نیاز داشت. این اختیار و اقتدار به طور بالقوّه برای جمیع اهل ارض، صرف نظر از نژاد، فرهنگ یا ملّت، قابل حصول است. حضرت بهاءالله در کلامی پیش بینی کننده فرمودند،«جمیع اهل ارض در این عصر در حرکتند و سبب و علّت آن را نیافته اند.» [14] امروز، بیش از یک قرن بعد از تحریر این کلمات، اثرات بعدی آنچه که از آن زمان تا کنون اتّفاق افتاده است، در همه جا در اذهان متفکّر شروع به ظهور و بروز نموده است.
۳
درک تحوّلاتی که تا این لحظه از تاریخ که اکنون به پایان می رسد، نباید انکار ظلمتی باشد که همراه آن است و موفّقیت های حاصل را به نحوی برجسته و چشمگیر نمودار می سازد؛ انهدام میلیون ها انسان بی گناه، ابداع و استفاده از تسلیحات جدید مخرّب که قادر به انهدام کلّ سکنۀ ارض است، ایجاد ایدئولوژی های جدید که حیات روحانی و روشنفکری تمام ملل را مبتلا ساخته است، آسیب و صدمه به محیط زیست عنصری کرۀ ارض در مقیاسی آنچنان وسیع که جبران آن ممکن است قرن ها طول بکشد، و لطمه ای به میزان غیر قابل تصوّری شدیدتر که به نسل های اطفال آموزش داده شده است که معتقد باشند خشونت، ابتذال و شناعت، خود خواهی و خود پسندی همانا فتوحات و موفّقیت های حرّیت شخصی است. اینها تنها بدیهی ترین موارد دفتر شرور و مفاسد است که در تاریخ بشر بی سابقه می باشد و درس های آنها را عصر ما برای تعلیم و تربیت نسل های متنبّهی که بعد از ما به عرصۀ وجود خواهند آمد باقی خواهد گذاشت.
امّا، ظلمت پدیده ای نیست که دارای وجود، یا استقلالی ذاتی و آزادی عمل باشد. تاریکی نه نور را خاموش می کند نه تقلیل می دهد، بلکه مناطقی را مشخص می سازد که نور به آنها نرسیده یا به میزان کافی روشن نساخته است. لذا، بلاتردید مورّخین عصری پخته تر، بالغ تر و بی غرض تر به ارزیابی و بررسی مدنیت قرن بیستم خواهند پرداخت. سبعُیت و درّنده خویی طبیعت حیوانی، که در این سال های بحرانی از کنترل خارج شده و گاهی به نظر می رسید بقای جامعه را تهدید می کند، در واقع مانع شکوفایی قوای خلّاقۀ مکنونه ای که آگاهی بشر از آن برخوردار است، نگردید. بالعکس، با گذشت زمان در این قرن، تعداد فزاینده ای از نفوس بیدار شده و آگاهی یافته اند که طرفداری ها و تبعیّت های پوچ و ترس هایی که آنها را تنها سال های معدودی قبل از این، اسیر خود ساخته بود، چقدر واهی و بی اساسند.
حضرت بهاءالله تأکید می فرمایند،«این یوم را مِثلی نبوده و نیست چه به مثابهٔ بصر است از برای قرون واعصار و به مثابهٔ نور است از برای ظلمت ایّام.» [15] در این چشم انداز، موضوع اصلی عبارت از ظلمتی نیست که پیشرفت حاصله در صد سال خارق العاده ای را، که اینک به انتهی می رسد، کند و تیره ساخته، بلکه نکته این است که نژاد ما قبل از اقبال همه جانبه و تمام عیار به ماهیت روحانی که ما را امّتی واحد می سازد، و یافتن شهامت برای برنامه ریزی آتیۀ خود در پرتو آنچه که با تحمّل درد و رنج فراگرفته شده، چقدر رنج ها و ویرانی های بیشتری را باید تحمّل نماید.
۴
برداشت و استنباط از جریان آتیۀ مدنیّت که در آثار حضرت بهاءالله مطرح شده است، بیشترِ آنچه را که امروزه خود را بر جهانِ ما به عنوان موارد فرمایشی و غیر قابل تغییر تحمیل می کند، به مبارزه می طلبد. موفّقیت های حاصله در قرن انوار در را به روی نوع جدیدی از عالم مفتوح ساخته است. اگر تکامل اجتماعی و روشنفکری در واقع به شعور اخلاقی ذاتی و فطری در وجود پاسخ می دهد، بخش عظیمی از نظریۀ تعیین کنندۀ رهیافتهای معاصر برای اتّخاذ تصمیم به نحوی مهلک ناقص و خطا می باشد. اگر هشیاری و آگاهی بشر، همانطور که اکثریت عظیمی از عامّۀ ناس بنا به درک ذاتی خود همواره واقف بوده اند، از لحاظ ماهیت اساساً و ضرورةً روحانی باشد، نیاز آن به رشد و گسترش را نمی توان از طریق تفسیری از واقعیت که به نحوی کوته نظرانه بر امر دیگری اصرار می ورزد، درک کرد یا بدان خدمت نمود .
هیچ وجهی از وجوه مدنیت معاصر به نحو مستقیم تر از عقیدۀ رایج فردگرایی، که در اکثر نقاط عالم گسترش یافته، در برداشت و تفکّر حضرت بهاءالله از آتیۀ ایّام به مبارزه فرا خوانده نشده است. «جستجوی سعادت و لذّت»، که با قوای فرهنگی چون ایدئولوژی سیاسی، نُخبه گرایی علمی، و اقتصاد مصرفی تغذیه شده، موجد یک حسّ پرخاشگرانه و تقریباً نامحدودِ استحقاق شخصی گردیده است. عواقب اخلاقی برای فرد و جامعه به طور یکسان فرساینده و مخرب، و از لحاظ بیماری، اعتیاد به مواد مخدر و جمیع سایر ابتلائاتِ بسیار آشنای پایان قرن، نابود کننده شده است. وظیفۀ استخلاص عالم بشری از خطایی چنین بنیادی و فراگیر برخی از فرضیات قرن بیستم در خصوص درست یا نادرست را که عمیقاً تثبیت ومستحکم شده، زیر سؤال می بَرَد.
برخی از این فرضیات بررسی نشده را مطالعه کنیم. بدیهی ترین اعتقاد این است که وحدت و اتّحاد یک آرمان بعید و تقریباً غیر قابل حصول است که تنها زمانی می توان به آن پرداخت که تعداد زیادی از اختلافات و منازعات سیاسی به نحوی حلّ شده باشند، حوائج مادّی به نحوی تأمین شده باشند، و بی عدالتی ها به نحوی اصلاح شده باشند. حضرت بهاءالله تأکید می فرمایند که عکس قضیه صادق است. بیماری عمده و اساسی که جامعه را مبتلا ساخته و امراضی را تولید می کند که آن را فلج می سازند، به بیان حضرت بهاءالله، عبارت از تفرقه و اختلاف میان نوع بشر است، بشری که به علت استعدادش برای معاضدت و معاونت متمایز است و پیشرفتش تاکنون تا حدّی منوط به اقدام متّحد و یکپارچه بوده که در زمانهای مختلف و در جوامع گوناگون حاصل شده است. تشبّث به این عقیده که اختلاف یک خصیصۀ ذاتی و فطری طبیعت انسان است نه مجموعه ای از عادات و نگرش های اکتسابی، تحمیل یک اشتباه و خطا بر قرنی جدید است، که بیش از هر عامل منفرد دیگر، به نحوی مصیبت بار عالم انسانی را در گذشتۀ ایّام مبتلا به نارسایی و نقص نموده است. حضرت بهاءالله رهبران منتخَب را انذار می فرمایند،«فَانظُروا العالَمَ کَهَیکَلِ اِنسانِ اِنّهُ خُلِقَ صحیحاً فَاعتَرَتهُ الامراضُ بِالأسبابِ المُختَلِفَةِالمُتَغایِرِةِ.» [16]
یک معضل اخلاقی دیگر که ارتباطی نزدیک با امر اتّحاد دارد، در قرن گذشته با ضرورت و فوریّتی فزاینده خود را نشان داده است. حضرت بهاءالله می فرمایند که انصاف نزد خداوند «احبُّ الاشیاء» [17] است . انصاف فرد را قادر می سازد که حقیقت را به چشم خود ببیند نه به دیدۀ دیگران و به تصمیم گیری جمعی اقتداری را می بخشد که به تنهایی می تواند وحدت فکر و اقدام را تضمین نماید. هر قدر سیستم نظم بین المللی که از تجارب فجیع و غم انگیز قرن بیستم ظهور نموده مسرّت بخش و ارضاء کننده باشد، تأثیر پایدار آن منوط به پذیرش اصل اخلاقی مضمر و مکنون در آن است. اگر هیأت بشریه واحد و غیر قابل تقسیم باشد، در این صورت اقتدار اِعمال شده توسّط نهاد های حاکمۀ آن ضرورةً مظهر و نماینده معتمد بودن است. هر فردی به عنوان امانتی نزد کل نفوس پای به جهان می نهد، و این ویژگی وجود انسان است که بنیاد و شالودۀ واقعی حقوق اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را شامل می شود که منشور سازمان ملل متّحد و اسناد مرتبط با آن بالصّراحه بیان می دارند . عدل و داد، و وحدت دارای تأثیر متقابل هستند . حضرت بهاءالله در مورد عدل می فرمایند، «مقصود از آن [18] ظهور اتّحاد است بین عباد. در این کلمۀ علیا بحر حکمت الهی موّاج . دفاتر عالَم تفسیرِ آن را کفایت ننمایند.» [19]
هنگامی که جامعه هر چند با تردید و خوف، خود را به این امر و اصول اخلاقی مرتبط با آن متعهّد سازد، پُر معنی ترین نقشی که به فرد عرضه می دارد، عبارت از خدمت خواهد بود. یکی از موارد جمع اَضداد در زندگی بشر عبارت از ارتقاء نفس است که اساساً از طریق تعهّد به امور عظیم تری حاصل می شود که در آنها خودِ نفس، حتّی اگر به طور موقت باشد، فراموش می گردد. در عصری که فرصتی برای مشارکت مؤثّر در شکل بخشیدن به خودِ نظم اجتماعی را به نفوس انسانی در هر شرایطی که باشند اعطاء می کند، آرمان خدمت به دیگران اهمّیت و جلوه ای کاملاً نوین و بدیع می یابد. ستایش و تمجید اهدافی چون مال اندوزی و اظهار وجود به عنوان مقصد از حیات عمدةً موجب ارتقاء جنبۀ حیوانی طبیعت انسانی می گردد. پیام های سهل انگارانۀ رستگاری شخصی دیگر نمی تواند آمال و آرزوهای نسل هایی را تحقّق بخشد که با یقین تامّ دریافته اند رضایت خاطر حقیقی همانطور که مربوط به این جهان می باشد، به جهان دیگر نیز مربوط است. حضرت بهاءالله نصیحت می فرمایند، «امروز را نگران باشید و سخن از امروز رانید.» [20]
چنین چشم انداز هایی دلالات ضمنی برای هدایت امور بشری دارند. فی المثل بدیهی است دولت ملّی، مشارکت های گذشته اش هر چه که بوده باشد، هر قدر بیشتر و طولانی تر به عنوان نفوذ برتر و غالب در تعیین سرنوشت نوع بشر دوام یابد، حصول صلح عالم مدّتی طولانی تر به تعویق خواهد افتاد و آلامی که اهل ارض را مبتلا ساخته است بیشتر و بزرگ تر خواهد شد. هر قدر نعمتها و برکات ناشی از جهانی شدن عظیم باشد، بدیهی است که این جریان موجد تمرکز بی نظیر و بی سابقۀ قدرت استبدادی مطلقه در حیات اقتصادی نوع بشر شده است که، اگر بخواهیم این قدرت ها مسبّب فقر و یأس برای میلیونها نفوس انسانی نشوند، باید تحت کنترل دموکراتیک بین المللی قرار گیرند. به همین ترتیب، پیشرفت ها و موفقیت های تاریخی حاصله در زمینۀ تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات، که وسیله ای چنین نیرومند برای ترفیع پیشرفتهای اجتماعی و تشدید حسّ تعلّق نفوس به بشریّت مشترکان عرضه می دارد، می تواند، با همان قدرت، انگیزه هایی را که برای خدمت به همین جریان اهمّیت حیاتی دارند منحرف و خشن ساخته از طراز ادب عاری سازد.
۵
آنچه که حضرت بهاءالله از آن سخن می گویند عبارت است از ارتباطی جدید بین خدا و نوع بشر، ارتباطی که با طلوع بارقۀ بلوغ نژاد بشر هماهنگ و سازگار است. حقیقت غائی که عالم را خلق نموده، دوام و استمرار می بخشد، الی الابد خارج از دسترس و درک ذهنِ آدمی خواهد ماند، ارتباط آگاهانۀ نوع بشر با او، تا بدان حدّ که برقرار گردیده، نتیجۀ نفوذ و تأثیر شارعین ادیان بزرگ عالم، یعنی حضرت موسی، حضرت زرتشت، حضرت بودا، حضرت مسیح، حضرت محمّد و انبیاء پیش از ایشان است که اسامی آنها اکثراً فراموش شده است. اهل ارض با واکنش به این نهضت های الهی مستمرّاً استعدادها و ظرفیت های روحانی، عقلانی و اخلاقی را، که با یکدیگر ترکیب شده ماهیت و شخصیت بشری را ارتقاء دهند، توسعه بخشیده اند. این جریان هزار سالۀ متراکم و فزاینده، اینک به مرحله ای واصل شده که ویژگی نقاط عطف بسیار مهم و سرنوشت ساز در جریان تکاملی را دارا است. در این مرحله امکاناتی که قبلاً شناخته نشده بود، ناگهان به عرصۀ شهود و ظهور رسیده است. حضرت بهاءالله تأکید می فرمایند،«امروز روز فضل اعظم و فیض اکبر است.» [21]
اگر از دید حضرت بهاءالله بنگریم، تاریخ قبایل، امم، و ملل عملاً به پایان خود رسیده است. آنچه که شاهد آن هستیم بدایت تاریخ نوع بشر است؛ تاریخ نژاد بشری که به وحدت و یگانگی خویش وقوف دارد. آثار حضرت بهاءالله تعریفی جدید از طبیعت و جریانات مدنیت و تنظیم مجدّد اولویت ها را به این نقطۀ عطف در جریان مدنیت به ارمغان می آورد. هدف این آثار دعوت ما به بازگشت به مسؤلیت و بیداری روحانی است. آثار حضرت بهاءالله این توهّم و تصوّر را دامن نمی زند که تحوّلات پیش بینی شده به سهولت وقوع خواهد یافت. بلکه به مراتب با این تصوّر فاصله دارد. همانطور که وقایع قرن بیستم قبلاً ثابت کرده است، الگوهای عادات و نگرش ها که در طول هزاران سال ریشه دوانده و تحکیم شده است، نه به خودی خود متروک می شوند و نه صرفاً در واکنش به تعلیم و تربیت یا وضع قوانین رها می گردند. تحوّلات عمیق، چه در زندگی فردی و چه در حیات اجتماعی، بیشتر اوقات در اثر رنج و درد شدید و مشکلات غیر قابل تحمّلی رخ می دهند که به طریق دیگر نمی توان بر آن غلبه کرد. حضرت بهاءالله انذار فرمودند آزمایشی چنین عظیم لازم است تا امم متنوّعۀ ارض را به یکدیگر پیوند داده امّتی واحد به وجود آوَرَد.
برداشتهای روحانی و مادّی گرایانه از ماهیتِ حقیقت با یکدیگر سازش ناپذیرند و در جهات مختلف و متضادّ حرکت می کنند. با شروع قرن جدید، جریانی که استنباطهای مادّی ایجاد کرده، هم اکنون بشر نگون بخت تیره روز را به ورای دورترین نقاط برده است، جایی که توهّم عقلانیت و منطقی بودن دیگر نمی تواند دوام داشته باشد، چه رسد به رفاه و سعادت بشر. با سپری شدن هر روز، علائم بیشتری ظاهر می شود که تعداد زیادی از نفوس در جمیع نقاط به این حقیقت پی می برند.
علیرغم عقیدۀ مخالفی که در بُعدی وسیع شیوع دارد، نوع بشر یک لوحۀ نانوشته نیست که حکمرانان مطلقۀ ممتازه که مسلط بر امور نفوس انسانی هستند، هر آنچه که مایلند آزادانه بر آن بنگارند. آنها به طور نامحدود توسّط خُرده ریزه های جامعۀ معاصر سرکوب نخواهند شد. دیگر نیازی به بینش و بصیرت پیامبر گونه نیست که درک شود سال های اوّلیۀ قرن جدید شاهد آزاد شدن قوا و آرمان های خواهد بود که از آداب، عادات، اشتباهات و اعتیادهای انباشته شده در طول زمان که مدّت های مدید آنها را از تجلّی و بروز باز داشته بودند، به مراتب قوی ترند. معهذا، اگر چه این آشوب و ناآرامی عظیم است، دوره ای که نوع بشر در حال ورود به آن است برای جمیع افراد، نهاد ها، و جوامع روی کرۀ ارض فرصتهای بی سابقه ای برای مشارکت در رقم زدن آیندۀ کرۀ ارض ایجاد خواهد نمود. حضرت بهاءالله در کمال اطمینان وعده می دهند، «زود است بساط عالم جمع شود و بساط دیگر گسترده گردد.» [22]

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۴, جمعه

بهائیان جهان صد و شصت و پنجمین سال پیدایش آئین بهائی را جشن میگیرند

روز ٢٣ می (٢ خرداد)، بهائیان جهان صد و شصت و پنجمین سال پیدایش آئین بهائی را جشن میگیرند
 
این روز مقدس، سالگرد رسالت حضرت باب است که در سال ۱٨۴۴ (۱۲۶۰ هجری قمری) اعلام فرمود که او پیامبر جدیدی است که از جانب پروردگار تأسیس عصری جدید و ظهور حضرت بهاءالله، پیامبر دیگری که موعود تمام ادیان الهی است، را به عالم مژده میدهد.
منزل حضرت باب در شهر شیراز، محلی که در آن این رسالت اعلام شد، برای بهائیان جهان مکان مقدسی است. اما سپاه پاسداران با کمک به انبوهی از مردم، این مکان مقدس را در سال ١٩۷٩ (سی سال پیش) تخریب نمود.
تقویم بدیع بهائی از سال ١٨۴۴ شروع میشود و امسال سال ۱۶۶ بدیع از آن تقویم است.
سالگرد رسالت حضرت باب یکی از ۹ روز مقدسی در سال است که بهائیان جهان به احترام این ایام از اشتغال به کار احتراز میکنند.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲, پنجشنبه

ملاحسین بشرویه



ملاحسین در بشرویه خراسان متولد شده و تحصیلات مقدماتی را در زادگاه خود به پایان رساند و سپس عازم مشهد شد و در مدرسه میرزا جعفر که در صحن بارگاه امام هشتم قرار داشت به تحصیل معارف اسلامیه پرداخت. پس از آن عازم نجف و کربلا شد و در محضر درس سید کاظم رشتی حاضر شد و بتدریج مورد لطف و احسان سید مرحوم قرار گرفت و از کبار تلامذه سید کاظم رشتی در آمد. ملا حسین در اواخر حیات سید کاظم مأموریت مهمی از طرف ایشان بعهده گرفت و آن ملاقات با حاجی سید محمد باقر رشتی از علمای بزرگ ایران و ساکن اصفهان بود و سید محمد باقر در این ملاقات تحت تأثیر علم و اخلاق ملاحسین قرار گرفت. پس از بازگشت از این مسافرت سید کاظم فوت کرده بود. پس برای اجرای وصایای استاد بزرگوارش که همانا جستجوی موعود بود راه طلب در پیش گرفت. ایشان برای مدت 40 روز در مسجد کوفه عزم اعتکاف فرمودند – روزها صائم و شبها به دعا و مناجات مشغول بودند، سپس به کربلا رفته و در نهایت عازم شیراز گردید و در این شهر به منقبت درک فیض حضرت موعود نائل شده و اول من آمن به حضرت باب گردیدند. اولین گروه مؤمن به حضرت باب که بالغ بر 18 نفس شریف بودند به "حروف حی" تسمیه شده و مأمور تبلیغ امر بدیع گردیدند.

۱۳۸۹ فروردین ۳۱, سه‌شنبه

عيد رضوان چيست؟



برای بهائیان سرتاسر دنیا این روزها روزهای عید گل یا عید رضوان است که آن را گرامی می شمارند و جشن می گیرند. عید گل در حقیقت دوازده روز طول می کشد که از اول اردیبهشت آغاز می شود. این عید به این خاطر است که 164 سال قبل یعنی در سال 1863 میلادی (1242 شمسی) در حالی که دو دولت ایران و عثمانی دستور تبعیدبهاءالله را از بغداد به استانبول صادر نمودند بهاءالله و یارانش پیش از حرکت به سمت استانبول بمدت دوازده روز در خارج از بغداد در باغی بنام نجیبیه (رضوان) جمع گشتند. در اولین روز از این دوازده روز بهاءالله به گونه ای علنی سرآغاز آیین بهائی و پیام روحانی نوین خود را به همراهان خویش اعلان نمود. اگرچه ممکن است در ابتدا این عید تنها عیدی مذهبی تلقی گشته وفقط مربوط به هموطنان بهائی پنداشته شود اما واقعیت این است که این عید، عید همه ایرانیان است چرا که عید گل، عید آزادی و برابری همه مردم ایران است. درست است که در اولین روز عید گل بهاءالله مقام خود را بعنوان پیامبری ایرانی علنی نمود، اما در آن روز بهاءالله آیین خود را به عنوان دعوتی که از سه اصل کلی تشکیل می شود معرفی نمود. در تحلیل نهائی عید گل عبارت از تجلیل این سه اصل می باشد.
در یکی از نوشته های خود بهاءالله از این رخداد و سه اصل نوینی که در ان روز توسط وی مطرح گردید سخن می گوید. به گفته بهاءالله: "در یوم اول...در بستانی که به رضوان نامیده شد... به سه آیه مبارکه نطق فرمود." این سه اصل سر آغاز فرهنگی نوین است که طلیعه دار بیداری فرهنگی ایران است چرا که بیش از 40 سال قبل از انقلاب مشروطه ندای تقدس انسان و برابری حقوق همگان و آزادی عقیده و مذهب و خردورزی و زمانمندی را به مردم ایران گوشزد می کند. این سه بیان در واقع نفی استبداد مذهبی و سیاسی در آن واحد است. اولین گفته بهاءالله در این روز آن بود که "سیف در این ظهور مرتفع است." این بیان نه تنها دعوتی کلی به فرهنگ صلح و وداد و دوستی است بلکه بعلاوه و مخصوصا نفی فرهنگ خشونت مذهبی است. از نظر بهاءالله آزادی وجدان و عقیده و مذهب اولین شرط حرکت بسوی خردورزی و پیشرفت و تکامل ایران است. بر طبق این اصل همه مردم ایران صرف نظر از باور دینیشان شهروند ایرانند و در حقوق اجتماعی و سیاسی باید برابر باشند. آنچه که حقوق شهروندی مردم ایران را تعیین می نماید نه مسلمان بودن یا شیعه بودنشان بلکه انسانیت ایرانیان است و بس. اینجاست که بهاءالله در واقع اولین کسی است که مفهوم راستین ملت ایران رامطرح می نماید در عین حال که از تقدس اصل حقوق بشر در ارتباط با همه انسانها نیز سخن می گوید. دومین گفته بهاءالله در آن روز تاکیدی بر اصل زمانمندی است و اینکه هیچ آیینی آخرین آیین نیست و آیین بهاءالله نیز پس از هزار سال توسط پیامبری نوین تجدید خواهد شد. این اصل نفی کامل سنت پرستی و انحطاط انسان به حد یک حیوان یا شیئ بی جان است که ایستا و راکد بوده و همواره توسط سنت های کهن و غیر قابل تغییر تعیین می شود. اگر چه اصل زمانمندی و هشیاری تاریخی توسط برخی فلاسفه غربی مانند هگل و مارکس و دیلتای مورد تاکید قرار گرفت اما بهاءالله در آن روز اصل پویائی و تحول را به پهنه کلام الهی نیز گسترش داد و از این نظر رادیکال ترین شکل آن اصل را مطرح نمود. سومین گفته بهاءالله در آن روز آن بود که خداوند "در آن حین بر کل اشیاء به کلّ اسماء تجلی فرمود."بیان سوم بزرگترین اصل فلسفی جهان بینی بهائی است. این اصل بعدا در کتاب اقدس نیز تکرار و تاکید می شود. در آن کتاب بهاءالله بیان می کند که چون خداوند بر همه اشیاء و همه انسانها به همه صفات خود تجلی فرمود در نتیجه با آغاز عید رضوان همه کس ذاتا مقدس و دارای حقوق برابر و پاک تلقی می گردد. به این جهت است که بهاءالله به استناد هین اصل نه تنها از برابری حقوق همه انسانها سخن می گوید بلکه بعلاوه تاکید می نماید که دیگر هیچ انسانی و هیچ قوم و مذهبی نمی تواند نجس تلقی بشود. بر عکس با این تجلی همگان در دریای پاکی غوطه ور شدند. به این دلیل است که بهاءالله نه تنها اصل شبه نژادپرستانه نجاست و اجتناب از "دیگران" را نسخ می نماید بلکه از حکم برابری همه ایرانیان فراتر رفته بلکه همگان را به فرهنگ معاشرت و وداد و الفت با همه اقوام و مذاهب دعوت می نماید. همین اصل است که در آیین بهاءالله خود را به شکل تحریم برده داری، برابری حقوق زنان و مردان، عدالت اقتصادی و نفی همه نوع فرهنگ خشومنت و نفرت و تیعیض نمایان می نماید.
بدین سبب است که صرف نظر از باور مذهبی، عید گل در واقع عید تولد فرهنگ برابری و آزادی و حقوق بشر در ایران نوین است. چهل و چند سال بعد از این رخداد بود که طرفداران مشروطه جلوه ای از این فرهنگ را بعنوان اصل مشروطیت مورد دفاع قرار دادند. این همان فرهنگی است که با اعلان اصل آزادی مذهب توسط کورش کبیر آغاز می گردد و در عید گل به گونه ای گسترده و فراگیر توسط پیامبر ایرانی به ایران و جهان اعلان می گردد. به امید آنکه ایران عزیزمان شاهد نهادینه شدن آزادی و برابری و وداد در همه لایه های زندگی فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و سیاسی ایران بشود.

۱۳۸۹ فروردین ۲۳, دوشنبه

مناجاتی از حضرت عبدالبهاء

هُو الابهی

ای پروردگار مستمندانيم مرحمتی کن و فقيرانيم از بحر غنا نصيبی بخش محتاجيم علاجی ده ذليلانيم عزّتی ببخش جميع طيور و وحوش از خوان نعمتت روزی خوار و جميع کائنات از فيض عنايتت بهره بردار اين ضعيف را از فيض جليل محروم مفرما و اين ناتوان را از توانائی خويش عنايتی بخش رزق يومی را رايگان ده معيشت ضروری را برکتی احسان فرما تا مستغنی از دون تو گرديم و بکلّی به ياد تو افتيم راه تو پوئيم روی تو جوئيم راز تو گوئيم توئی توانای مهربان و توئی رازق عالم انسان .                                                                                                          ع ع

۱۳۸۸ دی ۲۵, جمعه

پیام بیت ‌العدل اعظم




۱۱ شهرالشّرف ۱۶۶ 
۱۰ ژانویه 
۲۰۱۰ 
یاران و یاوران ممتحن جمال اقدس ابهی در کشور مقدّس ایران ملاحظه فرمایند 
ای حبیبان باوفا،  
با نزدیک شدن موعد مقرّر برای محاکمۀ اعضای محترم سابق هیئت یاران، چند ‌روزی است که بعضی از مسئولین امور اظهار می‌دارند که دست‌گیری ده نفر از بهائیان در روز ۱۳ دی ۱۳۸۸ به دلیل بهائی بودن آنها نیست بلکه به علّت سهیم بودن در سازمان‌دهی وقایع روز عاشورا بوده است. قاطبۀ ملّت شریف ایران، مردم جهان و جامعۀ بین‌المللی با ماهیّت عقاید و رفتار بهائیان و تاریخ روشن آیین بهائی آشنا هستند و به بی‌اساس بودن این ادّعا‌ واقفند. این دوست‌داران عدل و انصاف شهادت می‌دهند که بهائیان در هر کشوری که ساکن باشند برای پیشبرد رفاه و سعادت آن سرزمین دوش به دوش هم‌وطنان خود می‌کوشند، با توسّل به قانون برای حفظ حقوق خود و دیگران اقدام می‌کنند، در همۀ احوال به ذیل درست‌کاری و صداقت متشبّث‌اند، از ستیزه‌جویی و خشونت پرهیز دارند و از هر نوع جبهه‌گیری سیاسی دوری می‌جویند. ولی متأسّفانه کسانی که تعصّبات شدید مذهبی چشم بصیرت‌شان را نابینا ساخته با دسیسه‌بازی تهمت‌های ناروا بر شما وارد می‌سازند تا اقدامات ظالمانۀ خود را در مقابل ملّت ایران توجیه نمایند، غافل از آنکه این کار عاقبت ثمری جز بی‌اعتباری عاملین آن نخواهد داشت. تسلّی قلب این جمع در آن است که شما عزیزان به رموز و سنن الهیّه واقفید، امور را در ید قدرت او می‌بینید و با قوای روحانی منبعث از این بینش قادرید ورای این ظلم و عدوان بنگرید و با ثبوت و رسوخی که تحسین عالمیان را برانگیخته با رعایت حکمت به انجام وظایف خود قائم باشید. با قلوبی پر از محبّت و با رضایت از یکایک شما عزیزان دست دعا به آستان ملیک متعال بلند کرده حفظ و صیانت شما و موفّقیّت آن دل‌دادگان ثابت‌قدم را در پیشبرد مصالح امر الله و خدمت به هم‌وطنان عزیز سائلیم.

۱۳۸۸ دی ۲۴, پنجشنبه

شعر از جناب حبیب الله اوجی (نابت)

عنایات الهی

گر عنایات الهی چند روزی دیر شد
شُکْر ِ ذاتش را که اکنون قسمتم یک تیر شد

می کِشم از استخوان و می نهم بر دیدگان
بازْ گَر تیری به قصدِ سینه ام تدبیر شد

تیر حسرت بدتر از تیر جفایم می کُشد
از چه رو قتلم برای مدتی تاخیر شد

از همان پیدای عمر از جور این نابخردان
دلْ ز بَس نامردمی ها دید، از جان سیر شد

روزگاری ناله ها کردم به درگاه خدا
ای خدا آن ناله های زار بی تاثیر شد

دیشب اندر خواب دیدم پرگشادم سوی دوست
طالعم خوابید کاین خوابم غلط تعبیر شد

بعد از این هم باز می مانم به راهش منتظر
بلکه تیر دیگری از جانِبَش تقدیر شد

نیمی از خونم اگر در راه عشقش ریخت ریخت
نیمهء دیگر به فرّ دولتش تطهیر شد

گر شدم رسوای عشق دوست پیش خاص و عام
در جهان، نامم به یُمن عشقْ عالمگیر شد

عشقْ عاشق را به هر نحوی تواند می کُشد
غم مخور گر با سَنان یا نیزه یا شمشیر شد

"نابتا" ویرانۀ دل را ز بیخ و بن بسوز
زانکه هر ویرانْ چو بگذشتی ز حَدْ تعمیر شد