۱۳۸۸ دی ۲۵, جمعه

پیام بیت ‌العدل اعظم




۱۱ شهرالشّرف ۱۶۶ 
۱۰ ژانویه 
۲۰۱۰ 
یاران و یاوران ممتحن جمال اقدس ابهی در کشور مقدّس ایران ملاحظه فرمایند 
ای حبیبان باوفا،  
با نزدیک شدن موعد مقرّر برای محاکمۀ اعضای محترم سابق هیئت یاران، چند ‌روزی است که بعضی از مسئولین امور اظهار می‌دارند که دست‌گیری ده نفر از بهائیان در روز ۱۳ دی ۱۳۸۸ به دلیل بهائی بودن آنها نیست بلکه به علّت سهیم بودن در سازمان‌دهی وقایع روز عاشورا بوده است. قاطبۀ ملّت شریف ایران، مردم جهان و جامعۀ بین‌المللی با ماهیّت عقاید و رفتار بهائیان و تاریخ روشن آیین بهائی آشنا هستند و به بی‌اساس بودن این ادّعا‌ واقفند. این دوست‌داران عدل و انصاف شهادت می‌دهند که بهائیان در هر کشوری که ساکن باشند برای پیشبرد رفاه و سعادت آن سرزمین دوش به دوش هم‌وطنان خود می‌کوشند، با توسّل به قانون برای حفظ حقوق خود و دیگران اقدام می‌کنند، در همۀ احوال به ذیل درست‌کاری و صداقت متشبّث‌اند، از ستیزه‌جویی و خشونت پرهیز دارند و از هر نوع جبهه‌گیری سیاسی دوری می‌جویند. ولی متأسّفانه کسانی که تعصّبات شدید مذهبی چشم بصیرت‌شان را نابینا ساخته با دسیسه‌بازی تهمت‌های ناروا بر شما وارد می‌سازند تا اقدامات ظالمانۀ خود را در مقابل ملّت ایران توجیه نمایند، غافل از آنکه این کار عاقبت ثمری جز بی‌اعتباری عاملین آن نخواهد داشت. تسلّی قلب این جمع در آن است که شما عزیزان به رموز و سنن الهیّه واقفید، امور را در ید قدرت او می‌بینید و با قوای روحانی منبعث از این بینش قادرید ورای این ظلم و عدوان بنگرید و با ثبوت و رسوخی که تحسین عالمیان را برانگیخته با رعایت حکمت به انجام وظایف خود قائم باشید. با قلوبی پر از محبّت و با رضایت از یکایک شما عزیزان دست دعا به آستان ملیک متعال بلند کرده حفظ و صیانت شما و موفّقیّت آن دل‌دادگان ثابت‌قدم را در پیشبرد مصالح امر الله و خدمت به هم‌وطنان عزیز سائلیم.

۱۳۸۸ دی ۲۴, پنجشنبه

شعر از جناب حبیب الله اوجی (نابت)

عنایات الهی

گر عنایات الهی چند روزی دیر شد
شُکْر ِ ذاتش را که اکنون قسمتم یک تیر شد

می کِشم از استخوان و می نهم بر دیدگان
بازْ گَر تیری به قصدِ سینه ام تدبیر شد

تیر حسرت بدتر از تیر جفایم می کُشد
از چه رو قتلم برای مدتی تاخیر شد

از همان پیدای عمر از جور این نابخردان
دلْ ز بَس نامردمی ها دید، از جان سیر شد

روزگاری ناله ها کردم به درگاه خدا
ای خدا آن ناله های زار بی تاثیر شد

دیشب اندر خواب دیدم پرگشادم سوی دوست
طالعم خوابید کاین خوابم غلط تعبیر شد

بعد از این هم باز می مانم به راهش منتظر
بلکه تیر دیگری از جانِبَش تقدیر شد

نیمی از خونم اگر در راه عشقش ریخت ریخت
نیمهء دیگر به فرّ دولتش تطهیر شد

گر شدم رسوای عشق دوست پیش خاص و عام
در جهان، نامم به یُمن عشقْ عالمگیر شد

عشقْ عاشق را به هر نحوی تواند می کُشد
غم مخور گر با سَنان یا نیزه یا شمشیر شد

"نابتا" ویرانۀ دل را ز بیخ و بن بسوز
زانکه هر ویرانْ چو بگذشتی ز حَدْ تعمیر شد