۱۳۹۰ آذر ۲۲, سه‌شنبه

پیام ۲۷ خرداد ۱۳۹۰


۱۳ شهرالنّور ۱۶۸
۲۷ خرداد ۱۳۹۰
احبّای عزیز الهی در مهد امر الله ملاحظه فرمایند
ای حبیبان باوفا،
(۱) خبر یورش ماٴمورین امنیّتی به منازل بعضی از همکاران مؤسّسۀ علمی آزاد و دست‌گیری جمعی از آن خادمان فداکار موجب نهایت تأثّر گردید امّا گزارشات واصله از عزم راسخ‌ شما عزیزان در استمرار کسب علم و دانش موجب سرور و مباهات این جمع است.
(۲) یکی از پیامدهای انقلاب ۱۳۵۷ اخراج اساتید بهائی از دانشگاه‌ها و محرومیّت جوانان بهائی از تحصیل در مؤسّسات آموزش عالی بود. هرچند قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مدّعی تساوی حقوق همگان می‌باشد و در قوانین مدنی کشور نیز مجوّزی برای تحمیل این محرومیّت وجود ندارد و اعلامیّۀ جهانی حقوق بشر که ایران نیز از امضاکنندگان آن است صریحاً دسترسی به آموزش عالی را حقّ مسلّم هر انسان می‌شمرد، ولی صاحبان قدرت تحت تاٴثیر تعصّبات جاهلانۀ مذهبی و بر خلاف قوانین ملّی و موازین بین‌المللی این تبعیض را خطّ مشی رسمی دولت قرار داده و با تمام قوا به اجرای آن پرداخته‌اند.
(۳) با قید ستون مذهب در تقاضانامۀ امتحانات سراسری، جوانان بهائی نتوانستند به دانشگاه‌های ایران وارد شوند زیرا تنها راه موجود توسّل به دروغ و کتمان عقیده بود. از آنجایی که دادخواهی اساتید و دانشجویان بهائی در دستگاه‌ قضایی مملکت به جایی نرسید، جامعۀ بهائی بر آن شد که امکاناتی فراهم سازد تا اساتید اخراج شده به آموزش جوانان محروم از تحصیل بپردازند. بسیاری از دیگر افراد جامعه نیز به طرق مختلف از این اقدام خیرخواهانه حمایت نمودند. بدین ترتیب این ابتکار آموزشی و این حرکت خودجوش بر اساس فداکاری‌ علاقه‌مندان به کسب علم و دانش بدون تحمیل هیچ‌گونه مشکل و هزینه‌ای به دولت در شرایطی دشوار آغاز گردید و به تدریج توسعه یافت و در اواخر دهۀ ۱۳۶۰ نام مؤسّسۀ علمی آزاد را به خود گرفت. به مرور اساتید عالی‌قدر دیگری چه در داخل و چه در خارج که برخی حتّی عضو جامعۀ بهائی هم نبودند با این مؤسّسه به همکاری پرداختند.
(۴) ممانعت جوانان بهائی از ورود به دانشگاه‌های مملکت ادامه یافت تا اینکه به دنبال اعتراضات شدید و مکرّر از اکناف جهان، در سال ۱۳۸۴ نمایندۀ دولت ایران مزوّرانه به جامعۀ بین‌المللی چنین توضیح داد که ذکر دین در اوراق امتحانات ورودی دانشگاه‌ها به عقاید مذهبی دانشجو ارتباطی ندارد بلکه به رشتۀ مطالعات مذهبی وی اشاره می‌کند. جوانان بهائی با شک و تردید فراوان نسبت به صحّت این‌ توضیح ولی به خاطر ابراز حسن نیّت آن را پذیرفتند و با وجود مشکلات جدیدی که برایشان فراهم شده بود از سال ۱۳۸۵ به بعد عدّه‌ای از آنان توفیق ورود به دانشگاه را یافتند. امّا به زودی روشن شد که اظهارات نمایندۀ دولت به جامعۀ بین‌المللی کذب محض بوده است زیرا در سال ۱۳۸۵ مدیر کلّ حراست مرکزی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در نامه‌ای محرمانه به مقامات هشتاد و یک دانشگاه کشور دستورالعملی ابلاغ نمود مبنی بر اینکه دانشجویان بهائی باید به محض شناسایی اخراج گردند.
(۵) خطّ مشی رسمی دولت ایران برای کاهش توانایی‌ جامعۀ بهائی و سعی در تبدیل آن به جامعه‌ای ناپایدار در سند محرمانه‌ای مندرج است که در سال ۱۳۶۹ از طرف شورای عالی انقلاب فرهنگی کشور به امضای حجّت‌الاسلام سیّد محمّد‌رضا هاشمی گلپایگانی دبیر وقت شورا صادر گردیده و به تصویب رهبر جمهوری اسلامی، آیت‌الله سیّد ‌علی خامنه‌ای رسیده است. در این سند از مراجع دولتی خواسته شده که "راه ترقّی و توسعۀ" بهائیان مسدود شود و دستور صریح داده شده است که "در دانشگاه‌ها چه در ورود و چه در حین تحصیل چنانچه احراز شد بهائی‌‌اند از دانشگاه محروم شوند." در نتیجه در طیّ سی سال گذشته، چه از طریق قید ستون مذهب در تقاضانامه‌ها، چه به بهانۀ "نقص پرونده" از طرف سازمان سنجش آموزش کشور و چه با اخراج به محض شناسایی به نام بهائی - در زمان ثبت نام، در حین تحصیل و حتّی در هفته‌های پایانی تحصیلات - جوانان بهائی از تحصیل در دانشگاه‌های ایران و اخذ مدرک تحصیلی محروم بوده‌اند.
(۶) حملۀ اخیر به منازل همکاران مؤسّسۀ علمی آزاد چهارمین کوششی است که برای سرکوبی این فعّالیّت‌ سازنده و خودکفای جامعۀ بهائی به عمل آمده است. اولیای امور در عین حال که با حیل مختلف و با جدّیّت تمام از ورود جوانان بهائی به دانشگاه ممانعت می‌نمایند به هر نیرنگی نیز متوسّل می‌شوند تا این خطّ مشی ننگین خود را از ملّت ایران و از جامعۀ بین‌المللی و از مدافعان حقوق بشر پنهان نگاه دارند. زمانی با دروغ و ریا در مقام انکار آن برمی‌آیند و در مواقعی با تهمت‌هایی که دیرزمانی است در دادگاه وجدان مردم از حیّز اعتبار ساقط شده سعی در توجیه اعمال خود دارند. حال نیز در کمال وقاحت و با تلاشی مذبوحانه به امید جلب پشتیبانی مردم و جامعۀ بین‌المللی از غیر قانونی بودن فعّالیّت‌هایی دم می‌زنند که جامعۀ بهائی برای آموزش جوانان خود مجبور به انجام آن شده است. از ابتدای شروع این ابتکار آموزشی بر همگان روشن بود که صدور هر نوع مدرک رسمی از طرف این مؤسّسه غیر ممکن خواهد بود ولی درس‌های ارائه شده از بالاترین معیارها برخوردار بوده و سعی شده است که فارغ‌التّحصیلان شرایط لازم برای دریافت مدارک تحصیلی عالی بر حسب موازین دانشگاه‌های معتبر جهان ‌را دارا باشند. با توجّه به استعداد و اشتیاق دانشجویان به کسب علم و دانش، شماری از دانشگاه‌های معتبر در اروپا، استرالیا، امریکا، کانادا و هندوستان به قابلیّت و عمق موفّقیّت‌های علمی فارغ‌التّحصیلان این مؤسّسه پی‌برده‌ و آنان را حتّی بدون مدرک رسمی لیسانس برای ادامۀ تحصیلات در سطح فوق لیسانس و دکترا پذیرفته‌اند. اکثر این دانشجویان پس از دریافت مدارک عالی با نهایت فداکاری به ایران بازگشته و به نوبۀ خود به تدریس در مؤسّسه مشغول شده‌اند. در تحت چنین شرایطی و با توجّه به عدم صدور مدرک رسمی از طرف مؤسّسه، غیر قانونی شمردن مجهودات جامعۀ بهائی در جهت آموختن علم و دانش به جوانان خود اظهاری پوچ و بی‌اساس است. این ادّعای باطل به مثابۀ آن است که جمعی از شهروندان از دسترسی به ارزاقِ موجود ممنوع شوند و هر گاه آن محرومان برای سدّ جوع با تحمّل مشقّت فراوان به کشت و زرع در حیاط خانه خویش پردازند، آن را عملی غیر قانونی دانسته به تخریب محصول‌شان اقدام نمایند. تداوم در این اقدامات انسان‌ستیز نشانۀ سماجت غیر معقول مسئولین امور در جلوگیری از پیشرفت اجتماعی بهائیان ایران به خاطر معتقدات دینی آنان می‌باشد.
(۷) برای هر ایرانی اصیل و شریف جای بسی تأسّف و تألّم است که در کشور دانش‌پروری که مرامش "ز گهواره تا گور دانش بجوی" بوده است و در نظامی که خود را معرّف و محافظ تعالیم پیامبر اسلام (ص) می‌داند که می‌فرماید "اطلبوا العلم ولو بالصّین"، عدّه‌ای که نه به افتخارات شکوهمند فرهنگی این سرزمین پای‌بند بوده و نه از ارزش‌های اسلامی بهره گرفته‌اند‌، صرفاً تحت تأثیر تعصّبات قشری مذهبی به خود اجازه می‌دهند که بر خلاف همۀ موازین انسانی و حتّی بدون توجّه به قوانین مصوّبۀ کشور خود، جمعی از جوانان هم‌وطن خویش را از تحصیلات عالی محروم نمایند. اکنون با گذشت سی سال ابعاد این نقض فاحش حقوق بشر در ایران آن‌چنان گسترش یافته که طیف وسیع محرومیّت‌های‌ دانشگاهی هزاران دانشجو و استاد دگراندیش را در بر گرفته و کار به جایی رسیده است که صحبت از ایجاد محدودیّت‌های‌ جدیدی در تحصیلات عالی برای نیمی از جمعیّت کشور یعنی زنان باکفایت آن مرز و بوم می‌نمایند.
(۸) قبول تعالیم حضرت بهاءالله مستلزم جهد در راه بلوغ روحانی فردی و مشارکت در فعّالیّت‌های اجتماعی به منظور کمک به بنای جامعه‌ای شکوفا و خدمت در جهت رفاه عمومی می‌باشد. علم و دین دو نظام داناییِ مستقلّ امّا مکمّل یکدیگر و محرّک پیشرفت تمدّن می‌باشند. به فرمودۀ حضرت عبدالبهاء "ترقّی عالم انسانی به دانائیست و تدنّی عالم بشری به نادانی. نوع بشر چون دانایی افزاید رحمانی گردد و چون دانش‌آموزد ربّانی شود." کوشش در راه کسب علم و دانش و تحصیل فنون مفیده از معتقدات اهل بهاء محسوب می‌گردد. بنا بر این راه حلّ درازمدّتی که شما عزیزان برای مقابله با مشکلات تحمیلی در راه تحصیلات عالی انتخاب کرده‌اید، همکاری مثبت با دیگر علاقه‌مندان صلح و آشتی جهت ایجاد جامعه‌ای پیشرفته و قانون‌مند بر اساس ترویج علم و دانش و عدالت اجتماعی می‌باشد. شما اهل وفا و عاشقان جمال کبریا که همواره در طوفان بلایا و تندباد رزایا هم‌چون کوه استوار و پایدار مانده‌اید، با ایمان به بیانات مبارکه هر نقمت را نعمت و هر مشکلی را فرصتی جدید برای خدمت می‌انگارید. از این رو مصمّم هستید تا با پویایی و تمسّک به حبل صبر و بردباری به فعّالیّت‌های آموزشی مؤسّسه ادامه دهید و بپذیرید که حملات اخیر طبیعتاً مشکلاتی موقّت به دنبال داشته احیاناً موجب تعویق و در عین حال تعدیل در بعضی از امور خواهد گشت. به اهمّیّت اتّحاد و اتّفاق جامعه که به خصوص در این دوران پرافتتان حافظ و حامی شما است به خوبی واقفید و در هر حال به تأییدات لاریبیّۀ حضرت پروردگار امیدوار می‌باشید. ملّت هوشیار ایران و دیگر خیرخواهان جهان با شما هستند. این مشتاقان نیز با مراقبت کامل امور را دنبال می‌کنند. مطمئن باشید که تجربیّات ارزندۀ شما در راه ارائۀ تحصیلات عالی به دانشجویان محروم از تحصیل کمکی مؤثّر به توسعۀ علم و دانش در بین جوانان برومند آن ملّت دانش‌پرور خواهد بود و ستم‌دیدگان بی‌شمار جهان از شیوۀ سازنده و صلح‌آمیز شما برای مقابله با ظلم و ستم سرمشق خواهند گرفت.
(۹) در اعتاب مقدّسۀ علیا بیاد شما عزیزان دست به دعا برمی‌داریم و با کمال تضرّع و ابتهال از درگاه حضرت ذو الجلال رجا می‌نماییم که ابواب آزادی و رخا بر وجه آن سالکین طریق وفا مفتوح گردد.
[امضا: بیت العدل اعظم]

۱۳۹۰ آذر ۱۷, پنجشنبه

شکر ایمان و هدایت

به لسان جان محبوب امکان را ندا کن و بگو
( ای خدای من و مالک من و دوست من و محبوب جان و روان من )

چگونه از عهدۀ شکر تو برآیم . در بحر غفلت و نادانی مـُسـتـَغرَق بودم ، لسان فضلت مرا ندا نمود و ید
عنایتت مرا اخذ کرد . ای پروردگار من ، غفلت من به مقامی رسید که مرا از فـُراتِ عَذبِ یقین محروم
ساخت و به ماءِ صَدیدِ ظنون راه نمود. از ذکرت غافل شدم و تو از من غافل نشدی ، از حبّت مخمود بودم
و نار عنایت تو مشتعل. به کدام وجه به تو توجّه نمایم و به چه لسان تو را بخوانم. خجلت و انفعال مرا فرو
گرفته و از جمیع جهات مأیوس ساخته ، ولکن ای پروردگار من و مقصود من و مولای من ، شنیده ام که
فرموده ای امروز روزی است که اگر یک بار نَفسی از روی صدق " رَبِّ اَرِنی " گوید ، از ملکوت بیان
" اُنظُر تَرانی " استماع نماید و از این کلمۀ مبارکۀ عــُلیا مقام امروز معلوم و واضح است . و همچنین
فرموده ای اگر نفسی از اوّل لا اوّل ا زجمیع اعمال حسنه محروم مانده باشد ، الیوم تدارک آن ممکن است،
چه دریای غفران در امکان ظاهر و آسمان بخشش مرتفع. سؤال می کنم از تو به حرمت این روز مبارک
که مصدر و مطلع ایّام است مرا به رضای خود موفق بداری و به طراز قبول مزیّن نمایی . اَی رَبِّّ اَنَا
المِسکینُ و عِندِکَ بَحرُالغَناءِ و اَنَا الجاهِلُ و عِندَکَ کُنوزُ العِلمِ و العِرفان و اَنَا البَعیدُ و اِنّـَکَ اَنتَ
المُقتَدِرُالمُتَعالِی القَریب.
        ادعیه حضرت محبوب ص 8-365

۱۳۹۰ آذر ۱۵, سه‌شنبه

نوشین خادم


نوشین خادم شهروند بهایی و از اعضای دانشگاه آنلاین بهاییان «بی.آی.اچ.ای» در ایران است.

بازداشت

نوشین خادم هم‌زمان با مراجعه ماموران امنیتی به منازل مسئولان دانشگاه آن‌لاین بهائیان و تفتیش منازل آن‌ها در تاریخ ۱ خرداد ماه ۱۳۹۰ بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین تهران منتقل شد. با گذشت ۸۸ روز از بازداشت وی همچنان در بلاتکلیفی در بازداشت به سر می‌برد. وی در تاریخ ۱۶ تیر ماه ۱۳۹۰ برای اولین بار بعد از بازداشت با خانواده خود در زندان اوین ملاقات داشت.

خادم در تاریخ ۲۳ مهر ماه ۱۳۹۰ از بند ۲۰۹ زندان اوین به بند عمومی این زندان منتقل شد.

اتهامات و حکم

خادم در تاریخ ۲۴ مهر ماه ۱۳۹۰ از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به چهار سال حبس تعزیری محکوم شد. اتهام وی «عضویت در جامعه‌ی بهاییان ایران» اعلام شد





.

۱۳۹۰ آبان ۲۵, چهارشنبه

هُو اللّه

هُو اللّه

ای پروردگار مرا بيدار کن هشيار نما از غير خود بيزار کن و به محبّت جمالت گرفتار نما نفخه روح القدس بخش و ندای ملکوت ابهی بگوش رسان
قوّت روحانی عطا کن و سراج رحمانی در زجاج قلب بر افروز از هر بندی آزاد کن و از هر تعلّقی نجات ده تا جز رضای تو نطلبم و بغير از روی تو نجويم و دون راه تو نپويم نفوس غافله را هشيار کنم و ارواح خفته را بيدار نمايم تشنگان را آب حيات بخشم و مريضان را شفای الهی دهم عنايت فرما که کلّ حيران گردند . خدايا توئی مقتدر و توانا و بخشنده و دهنده و بينا .  هر چند حقيرم ذليلم فقيرم امّا پشت و پناهم توئی و معين و ظهير هم توئی تأييدی عنايت فرما که کلّ حيران گردند . خدايا توئی مقتدر و توانا و بخشنده و دهنده و بينا .   
 ع ع

۱۳۹۰ مهر ۲۵, دوشنبه

نامۀ جامعه جهانی بهائی خطاب به وزیر علوم

آقای دکتر کامران دانشجو
وزیر علوم، تحقیقات و فناوری
جمهوری اسلامی ایران

مقام محترم وزارت علوم، تحقیقات و فناوری،


خبرگزاری دانشجویان ایران در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۳۹۰ گزارش داد که وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، مؤسّسۀ علمی آزاد جامعۀ بهائی را غیر قانونی اعلام نموده است. این اعلامیّه چندین روز بعد از یورش ماٴمورین دولتی به منازل حدود سی نفر از بهائیان وابسته به آن مؤسّسه و بازداشت تعدادی از این افراد منتشر شد.


همان‌ طور که مستحضرید، بلافاصله پس از انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ بر خلاف قوانین وقت، دانشجویان بهائی از دانشگاه‌های کشور اخراج شدند و اساتید بهائی از سمت‌های خود برکنار گردیدند. دولت در اجرای این بی‌عدالتی اصرار می‌ورزید و مراجعه به اولیای امور برای یافتن راه حلّی مناسب به جایی نرسید تا آنکه در اواخر دهۀ ۱۳۶۰ کاملاً روشن شد که ثبت نام جوانان بهائی در دانشگاه‌ها بدون انکار عقاید مذهبی‌شان میسّر نیست و حکومت نیز تغییری در این وضع نخواهد داد. تحت این شرایط تأسیس یک دانشگاه رسمی برای بهائیان به وضوح غیر ممکن بود زیرا در برابر مخالفت علنی دولت اقدام به کسب مجوّز برای این کار عملی بی‌فایده، غیر معقول و حتّی تحریک‌آمیز بود. در نتیجه جامعۀ بهائی ترتیباتی غیر رسمی فراهم نمود تا از خدمات داوطلبانۀ اساتید اخراجی برای تدریس جوانان بهائی استفاده شود.


از آنجایی که هر تلاش آموزشیِ جدّی از نوعی هماهنگی بهره‌مند می‌گردد، این اقدام نیز به مرور به شکلی منظّم‌تر درآمد و بعداً نام مؤسّسۀ علمی آزاد را به خود گرفت. اگرچه جامعۀ بهائی در اوایل هرگز این ابتکار را اعلان عمومی نکرد با این حال به تدریج دیگران، چه در ایران و چه در خارج، از ماهیّت و جدّیّت این اقدام مطّلع شدند و داوطلب کمک به آن گردیدند. جامعه مصمّم بود که احتیاجات تحصیلی کلّیّۀ جوانان خود را تاٴمین نماید و در نتیجه این برنامه به مرور توسعه یافت ولی در هر حال به صورت یک فعّالیّت داخلی جامعه باقی ماند بدین معنا که دایرۀ فعّالیّتش منحصر به جامعۀ بهائی بود و با آموزش عموم مردم سر و کاری نداشت. کلاس‌ها اکثراً در منازل بهائیان برگزار می‌شد. شرکت در آن داوطلبانه و بهره‌مندی از آن محدود بود.


دانشجویان انتظار دریافت مدرک رسمی نداشتند و قول مزایای دیگر از قبیل افزایش امکان استخدام به کسی داده نمی‌شد. هدف، پرورش فکری جوانان بهائی آن مرز و بوم و آمادگی بیشتر آنان برای خدمت به اجتماع بود. در حقیقت این فعّالیّت جامعۀ بهائی را می‌توان در مقیاسی کوچک با تلاش پدر و مادری مقایسه نمود که در محیط خانواده و به طور خصوصی آموزش فرزندان خود را که از حضور در مدارس عمومی محروم شده‌اند به عهده می‌گیرند. مگر نه این است که تعلیم خانگی و تدریس خصوصی از قدیم الایّام در بین ایرانیان دانش‌پرور معمول و مرسوم بوده است؟


دولت جمهوری اسلامی از آغاز بارها کوشیده است که پیشرفت این برنامه را مسدود سازد و مشکلاتی برای شرکت‌کنندگانش به وجود آورد. منازلی که کلاس‌ها در آنجا تشکیل می‌گردید مورد حمله و یورش ماٴمورین امنیّتی واقع می‌شد. کامپیوتر‌ها، کتاب‌ها و دیگر وسایل آموزشی که با مشقّت و زحمت فراوان تهیّه شده بود به تاراج ‌می‌رفت. بسیاری از کسانی که در این مجهودات شرکت داشتند بازداشت می‌شدند و تحت فشار قرار می‌گرفتند تا تعهّد بدهند که در راه کمک به تحصیل جوانان فعّالیّت نخواهند کرد. یورش سال ۱۳۷۷ به بیش از ۵۰۰ خانۀ بهائی در سراسر ایران نمونه‌ای از این آزار و اذیّت‌ها است و در عین حال جنبۀ خصوصی و خانگی بودن این اقدام آموزشی را به خوبی نشان می‌دهد.


آن جناب به خوبی آگاهند که این اقدامات در راستای سیاست‌گذاری رسمی دولت و مبارزه‌ای سازمان‌یافته به منظور نابودی جامعۀ بهائی در مقام موجودیّتی زنده و پویا در آن مملکت بوده است. سند محرمانه‌ای که در سال ۱۳۶۹ از طرف شورای عالی انقلاب فرهنگی صادر شد و به تصویب مقام رهبری رسید موضع جمهوری اسلامی را نسبت به جامعۀ بهائی روشن می‌سازد و مشخّص می‌نماید که باید با بهائیان به نوعی رفتار شود که "راه ترقّی و توسعۀ آنان مسدود شود." یک نسخه از این سند جهت ملاحظۀ آن مقام محترم به پیوست تقدیم می‌گردد. یقیناً مطّلع هستید که بخشی از این سند تحت عنوان "جایگاه فرهنگی" صریحاً اعلام می‌دارد که بهائیان باید "در دانشگاه‌ها چه در ورود و چه در حین تحصیل چنانچه احراز شد بهائی‌اند از دانشگاه محروم شوند."


تجارب سال‌های بعد از صدور این سند ثابت کرده است که سیاست ممانعت از ورود بهائیان به مؤسّسات آموزش عالی کشور کاملاً پابرجا است. در سال ۱۳۸۵ بر اثر اعتراضات گسترده به ادامۀ این ممنوعیّت، نمایندگان دولت متبوع شما به جامعۀ بین‌المللی اظهار داشتند که اشاره به مذهب در اوراق کنکور سراسری برای شناسایی دین متقاضی نیست بلکه فقط موضوع دروس مذهبی‌ نامبرده را تعیین می‌نماید. جامعۀ بهائی با حسن نیّت این توضیح را پذیرفت. از آن پس بهائیان سعی کرده‌اند در این آزمون شرکت نمایند و هرچند مشکلات موجود موجب گردیده که سال ‌به سال از تعداد متقاضیان کاسته شود ولی با این حال اکثر شرکت‌کنندگان با موفّقیّت و بعضی با بالاترین نمرات امتحان را گذرانده‌‌اند.


بعد از شرکت مجدّد جوانان بهائی در امتحانات ورودی سراسری آشکار شد که چند ماه بعد از آنکه نمایندگان دولت جمهوری اسلامی به جامعۀ بین‌المللی اطمینان داده بودند که بهائیان برای ورود به دانشگاه لازم نیست در تقاضانامه‌های مربوطه دین خود را انکار کنند، ادارۀ حراست مرکزی وزارت‌خانۀ جناب عالی نامه‌ای به ۸۱ دانشگاه در سراسر ایران فرستاد و به آنها دستور داد که "اشخاص بهائی چنانچه در حین ورود به دانشگاه و یا حین تحصیل مشخّص گردد که بهائی هستند، می‌بایست از دانشگاه اخراج گردند. لذا ضروری است نسبت به جلوگیری از ادامۀ تحصیل یاد‌شدگان موصوف اقدام لازم را معمول و نتیجه را به این مرکز منعکس فرمایید." نسخه‌ای از این سند نیز به پیوست ارسال می‌شود.


بدین ترتیب، جوانان بهائی به طرق مختلف از دسترسی به تحصیلات عالی محروم‌ می‌شوند. از عدّۀ کثیری با ارسال اطّلاعیّۀ ظاهرفریب "نقص پرونده" سلب صلاحیّت می‌شود. کسانی که با موفّقیّت از این مرحله می‌گذرند از ثبت نام آنان در دانشگاه‌ها جلوگیری می‌شود. تعداد بسیار قلیلی هم که به علّت عدم توجّه به مذهب‌شان موفّق به ثبت نام می‌شوند در مراحل بعدی اخراج می‌گردند.


در بعضی موارد، این اخراج با بی‌انصافی کامل چند هفته یا چند روز قبل از اتمام دورۀ تحصیلی صورت گرفته است. معیار صحیح برای سنجش دسترسی بهائیان به آموزش عالی این نیست که به چند نفر از آنان اجازۀ ورود به دانشگاه داده می‌شود، بلکه این است که به چند نفر از آنان اجازه داده می‌شود که تحصیلات خود را به پایان برسانند. بر هر ناظر تیز‌بینی روشن است که تنها دلیل اینکه عدّۀ معدودی از جوانان بهائی موقّتاً به دانشگاه‌های شما راه داده شده‌اند آنست که از این طریق مأمورین دولت بتوانند ممنوعیّت بهائیان از دسترسی به تحصیلات عالی را با ریاکاری انکار کنند.


و اکنون بهائیان با مصائب جدیدی رو به رو هستند. آنان در حین بازجویی در بارۀ فعّالیّت‌های غیر رسمی آموزشی جوانان خود مورد خشونت قرار می‌گیرند. کسانی که به تمشیت امور این برنامه کمک می‌کنند به زندان تهدید می‌شوند. به پدر و مادرهایی که میزبان کلاس‌ها هستند هشدار می‌دهند که چنانچه کلاس‌ها ادامه یابد منازل‌شان مصادره خواهد شد و به دانشجویان علیه شرکت در کلاس‌ها اخطار داده می‌شود و در عین حال به آنان تأکید می‌گردد که هرگز به دانشگاه‌های کشور راه نخواهند یافت مگر آنکه دین خود را ترک کرده به اسلام بگرایند.


با وجود این، وقتی که نمایندگان دولت متبوع شما در صحنۀ بین‌المللی مورد اعتراض واقع می‌شوند اظهار می‌دارند که در ایران هیچ فردی به خاطر معتقدات مذهبی خود از تحصیل محروم نمی‌شود. چقدر اسف‌انگیز است که نمایندگان جمهوری اسلامی با اشاعۀ مکرّر این‌ گونه اکاذیبِ آشکار، اعتبار دولت ایران را بیش از پیش خدشه‌دار می‌سازند. آیا زمان آن فرا نرسیده است که نمایندگان جمهوری اسلامی عادتِ گفتن یک مطلب به بهائیان و ارائۀ یک سلسله اطمینان‌بخشی‌های ضدّ و نقیض در صحنۀ جهانی را ترک نمایند؟


بدیهی است که تودۀ مردم جهان به خصوص مروّجین عدالت اجتماعی، دانشگاهیان، دانشجویان و به راستی قاطبۀ ملّت شریف ایران ممنوعیّت عمدی هر جوانی از تحصیل را عملی درخور نکوهش و مغایر همۀ موازین قانونی، دینی، اخلاقی و انسانی می‌دانند. بسیاری از کارمندان دولت که نزدشان دادخواهی می‌شود حتّی کارکنان وزارت‌خانۀ شخص جناب عالی نسبت به بهائیان ابراز هم‌دردی می‌کنند و اظهار می‌دارند که متأسّفانه دست‌شان بسته است چه که از مقامات بالا به آنها دستور داده شده که بر طبق مفاد سند ۱۳۶۹ شورای انقلاب فرهنگی عمل کنند. ولی با نهایت تأسّف دولت متبوع شما هم‌چنان بر محروم کردن اعضای جوان جامعۀ بهائی از تحصیلات عالی پافشاری می‌کند.


چگونه است که حکومتی، جمعی از شهروندان جوان را تنها به خاطر باورهای مذهبی‌شان از تحصیلات عالی بازمی‌دارد و سپس هنگامی که خانواده‌های آنان به کمک یکدیگر ترتیباتی خصوصی فراهم می‌سازند و آن جوانان را در منازل خود گرد هم می‌آورند تا فی‌المثل به تحصیل علم فیزیک و زیست‌شناسی بپردازند، آن دولت با توسّل به قوانین مصوّب برای نظارت بر مؤسّسات آموزشی عمومی، این اقدام را غیر قانونی اعلام می‌کند؟ چرا دولت باید نسبت به اشتیاق جوانان ایرانی بهائی برای کسب تحصیلات عالی این گونه بی‌رحمانه عمل ‌نماید؟ مگر نه این است که اساتید دانشگاه‌های شما از دانشجویان خود می‌خواهند که همین شوق و علاقۀ شدید به تحصیل را در وجود خود پرورش دهند؟


هرچند برنامۀ تحصیلی جامعۀ بهائی ایران هرگز در مقامی نبوده است که برای دانشجویان خود که کلاس‌های مربوطه را با موفّقیّت به اتمام می‌رسانند مدرکی رسمی صادر نماید امّا دست‌آوردهای علمی صدها فارغ التّحصیل این کلاس‌ها و اشتیاق آنان به آموزش موجب گردیده است که دانشگاه‌های بسیاری از کشورهای جهان آنان را برای ادامۀ تحصیل در رشته‌های فوق لیسانس بپذیرند. آنچه تحسین عمیق اساتید و هم‌کلاسان‌ این دانشجویان را در دانشگاه‌های خارج برانگیخته است عزم راسخ آنان به بازگشت به ایران بعد از اتمام تحصیل می‌باشد که با وجود وقوف کامل بر مشکلات شدیدی که با آن رو به رو خواهند شد، به خاطر اشتیاقی که برای خدمت به پیشرفت وطن خود دارند، حاضرند هر سختی را تحمّل کنند. چگونه است که دولت این تعهّد به عمران کشور را ارج نمی‌نهد؟


امروز به سختی می‌توان دولت دیگری را در بین حکومت‌های جهان نام برد که همّ خود را این‌چنین روش‌مندانه صرف ممانعت از پیشرفت تحصیلی بخشی از شهروندان کشور خود نماید. توجّه فرمایید که مسئله تنها این نیست که بهائیان ایران در راه پیشرفت خود با موانع اجتماعی و تشکیلاتی رو به رو هستند چون که بسیاری از اقلّیّت‌های دیگر نیز با این وضع ناگوار مواجهند. مشکل فقط این نیست که سیاست‌گذاری‌های دولت ایران بهائیان را از دسترسی به تحصیلات عالی بازمی‌دارد، هرچند چنین اقدامی نیز واقعاً تأسّف‌آور است. شما از این نیز فراتر رفته‌اید و بدون هیچ ملاک و منطق قابل قبولی ابتکار بعضی از شهروندان‌تان را که فکر خود را برای کسب دانش به کار می‌برند غیر قانونی اعلام داشته‌اید!


اکنون دولت ایران در شهرهای سراسر کشور، بهائیان را چنانچه ارتباط خود را با فعّالیّت‌های آموزشی عالی جامعه متوقّف نسازند متّهم نموده و به بازداشت تهدید می‌کند. امّا این اتّهامات بسیار مبهم است و به درستی مشخّص نیست که دقیقاً چه کاری غیر قانونی می‌باشد: درس خواندن؟ آموختن؟ کمک به دیگران در جهت کسب دانش؟ چرا باید جوانان بهائی از تحصیل یا از گرد هم آمدن برای یادگیری ممنوع شوند و چرا به یک استاد اخراجی دانشگاه اجازه داده نشود که دانش تخصّصی خود را در اختیار جوانانی قرار دهد که از حقّ تحصیل محروم شده‌اند؟


نهایتاً چه اقدامی غیر قانونی است: سیاست‌گذاری‌ یک دولت برای ممانعت شهروندان از تحصیلات عالی به خاطر باور‌های مذهبی آنان و یا تلاش‌های یک جامعه برای آموزش جوانان خود؟ به وضوح می‌توان مشاهده نمود که غیر قانونی اعلان نمودن مجهودات تحصیلی جامعۀ بهائی متاٴسّفانه نیست مگر ترفند دیگری از طرف مسئولین امور — تلاشی آشکار که از طریق آن جامعۀ قانون‌مند بهائی را که اطاعت از حکومت یکی از اصول آیینش است در موقعیّتی قرار دهند که در مختلّ ساختن پیشرفت خود شریک و هم‌دست گردد.


در نظر بهائیان حکومت در مقام نظامی برای تأمین رفاه و پیشرفت منظّم جامعۀ بشری سزاوار احترام و حمایت صمیمانه است و اطاعت از حکومت یکی از ویژگی‌های تعالیم بهائی است. امّا این اطاعت مطلق نبوده و نیست و به عنوان مثال بهائیان حاضر نخواهند شد که بدین منظور در رعایت اصول روحانی که به آن معتقدند کوتاهی نمایند — آموزش و پرورش کودکان و جوانان در زمرۀ این اصول است.


از جمله تعالیم بهائی آنست که خداوند متعال "از بین کافّۀ حقایق کونیّه حقیقت انسانیّه را به دانش و هوش که نیّرین اعظمین عالم کون و امکان است مفتخر و ممتاز فرمود." بر طبق آثار بهائی "علم به منزلۀ جناحست از برای وجود و مرقاتست از برای صعود. تحصیلش بر کل لازم ... فی‌الحقیقه کنز حقیقی از برای انسان علم اوست و اوست علّت عزّت و نعمت و فرح و نشاط و بهجت و انبساط." و هم‌چنین "عزّت و سعادت هر ملّتی در آن است که از افق معارف چون شمس مشرق گردند" و پدران و مادران بهائی موظّفند که "دختر و پسر را به نهایت همّت تعلیم و تربیت نمایند" و فرزندان دلبند خویش را "در آغوش علوم و معارف پرورش بخشند."


از اینرو بهائیان بر این باورند که برای هر فرد تحصیل دانش وظیفه‌ای است روحانی تا استعداد‌های خدادادی او شکوفا گردد و بتواند به بهبود وضع اجتماع کمک نماید. همگان باید برای کسب آن از آزادی کامل برخوردار باشند و هیچ دولتی نباید این حقّ اساسی و مقدّس را از شهروندان دریغ دارد. با وجود این، در پاسخ به مخالفت‌های اخیر دولت، بهائیان ایران برای ابراز مجدّد حسن نیّت خود، مشغول بررسی فعّالیّت‌های آموزشی در جهت کمک به جوانان خود در طیّ بیست سال گذشته هستند تا در صورت لزوم تغییراتی ایجاد نمایند و برای تمشیت این امور طرقی بیابند که تأکید بیشتر و واضح‌تری بر غیر رسمی بودن مجهودات‌شان داشته باشد.


آن مقام محترم به خوبی واقفند که بهائیان نه مسئولیّت خویش را برای تأمین بهترین و مفیدترین امکانات آموزشی در ایران برای جوانان خود رها خواهند کرد و نه به خاطر دسترسی به تحصیلات دانشگاهی عقاید دینی خود را انکار خواهند نمود. از شما در مقام مسئول تأمین آموزش عالی برای جوانان آن سرزمین تقاضا می‌کنیم تا در جهت پایان ‌بخشیدن به سیاست‌گذاری‌های غیر عادلانه و سرکوب‌گرانۀ دولت جمهوری اسلامی ایران اقدام لازم معمول دارند تا هم جوانان بهائی و هم دیگر شهروندان محروم، به تحصیلات عالی دسترسی داشته باشند.


با احترام،

جامعۀ بین‌المللی بهائی

۱۳۹۰ مهر ۱۳, چهارشنبه

شعر از جناب طاهره



باخته جان به ولايش همه شاهد باشيد
ايستاده به وفايش همه شاهد باشيد

روز اول که رسيدم به مقام ازلی
محو بنموده سوايش همه شاهد باشيد

دورها کو زده اين چرخ مدوّر در چين
ايستادم به وفايش همه شاهد باشيد

نيست مقصود مرا غير رضائش باالله
آمدم عين رضايش همه شاهد باشيد

قرة العين نگر با نظر پاک صفا
کيست منظور بهايش همه شاهد باشيد

خواهم از فضل خداوندی قيوم قديم
ريزدم خون به بهايش همه شاهد باشيد

۱۳۹۰ شهریور ۲۴, پنجشنبه

ایران مدت حبس رهبران بهایی را دوباره افزایش داد





شش ماه قبل یک محکمهء استیناف جزای هفت رهبر جامعهء بهایی ایران را که در سال 2008 دستگیرشده اند، به 10 سال حبس کاهش داد، ولی اینک به آن ها ابلاغ گردیده که مدت حبس آن ها دوباره به 20 سال تمدید شده است.
څارنوال محکمه ادعا کرده، که کاهش مدت مجازات آن ها سرکشی از قوانین شریعت باشد.

روزنامهء وال ستریت ژورنال در این رابطه می نویسد:
با وصف تقاضای وکلای مدافع رهبران جامعهء بهایی، رژیم ایران از ارایهء هرنوع توضیحات کتبی در این رابطه خود داری کرده است.

خانم دیان علایی نمایندهء جامعهء بین المللی بهاییان در سازمان ملل متحد خواستار برخورد عادلانه با این رهبران زندانی بهایی شده است.

رژیم ایران با استفاده از اینکه در سه ماه گذشته توجهء جهانیان به حوادث شرق میانه معطوف شده، سرکوب بهاییان را در آن کشور بیش تر ساخته است.

روزنامهء وال ستریت ژورنال ادامه می دهد:
این هفت رهبر بهایی بعد از دستگیر شدن در سال 2008، بدون اجازهء دسترسی به وکلای مدافع و فامیل هایشان برای دو سال در زندان اوین نگهداشته شده بودند.

بعد هم در سال 2010 در یک محکمهء نمایشی محاکمه و هر یک به 20 سال حبس محکوم شدند. رژیم ایران آن ها را در همهء اتهامات، از جاسوسی آغاز تا تخریب امنیت ملی و لکه دار ساختن حیثیت جمهوری اسلامی مجرم شناخت.

روزنامهء وال ستریت ژورنال می نویسد:
خانم هیلاری کلنتن وزیر خارجهء امریکا و ویلیام هیگ وزیر خارجهء بریتانیا افزایش دوبارهء مدت حبس رهبران جامعهء بهایی ایران را محکوم کرده اند. 

بازداشت شدگان دانشگاه آنلاین بهاییان BIHE



ماموران امنیتی با ورود به محل سکونت شهروندان بهایی که در مجموعه آموزشی بهاییان فعالیت می کردند، برخی وسایل شخصی و کامپیوتر آنها را توقیف کرده و در پی آن شانزده نفر را بازداشت کردند. این روند بازداشت ها و توقیف از سحرگاه روز اول خرداد ماه آغاز شد. سه تن از این افراد در طی سه روز بعد آزاد شدند ولی دو نفر دیگر در روزهای دیگر بازداشت شدند.
به گزارش «خانه حقوق بشر ایران»، این هجوم گسترده به خصوص در شهرهای تهران، اصفهان، شیراز و مازندران، صورت پذیرفته و همچنان نیز به صورت احضار و بازجویی های پیاپی بهاییان، ادامه یافته است.
افراد بازداشت شده توسط مامورین امنیتی عبارتند از: شاهین نگاری، کامران مرتضائی، نوشین خادم، محمود بادوام، سهیل قنبری، دانیال اوجی، رامین زیبایی، وحید مختاری، فرهاد صدقی، وحید محمودی، افروز فرمانبرداری، امیر هوشنگ امیرتبار، صدف ثابتیان، نوید اسدی، امان الله مستقیم، فؤاد مقدم و هوشنگ میثاقیان.
تعدادی از منازل شهروندان بهایی نیز در همان روز اول خرداد ماه مورد تفتیش ماموریان اطلاعات قرار گرفت و بسیاری از وسایل شخصی و کتب، سی دی و تصاویر مربوط به دیانت بهایی ضبط گردید. پیمان کوشکباغی و آزیتا رفیع زاده، نگار و نسیم باقری، طلوع گلکار، بابک بهشتی، آیدا طائف، نگین قدمیان، حسن ممتاز، فرانه تحقیقی، سینا و انیسا رحیمی، وفا میثاقیان، شهناز سمیعی، نوید اسدی، احمد گلزار و شمیم رضایی، نغمه نعیمی، نعیم خاضعی، آقای طالعی، شکوه سلمانی، دکتر مظلوم جهرمی، کوروش شعاعی، پیمان روحانی و انتظار نیکونژاد ومهران بهمردی از افرادی هستند که خانه هایشان مورد بازرسی نیروهای امنیتی قرار گرفت.
در این میان تعداد زیادی از بهاییان در ارتباط با این موسسه علمی به اداره اطلاعات محل خود احضار و مورد بازجویی قرار گرفتند. آزمایشگاه شیمی این موسسه و محل کوچکی برای کلاس ها  که متعلق به بهاییان بود،  پلمپ گردید.
از بازداشتی های روز اول، وحید مختاری، دانیال اوجی و امیر هوشنگ امیرتبار چند روز پس از دستگیری آزاد شدند. دانیال اوجی در شامگاه اول خرداد ماه ۹۰، توسط افرادی به ظاهر ناشناس ربوده شد و پس از سه روز شکنجه های شدید و بازجویی در ارتباط با دانشگاه بهایی، در انتهای اتوبان همت رها گردید. دانیال اوجی تنها یک دانشجوی این موسسه علمی بود. پیش تر، ایمیل هایی با امضای سربازان گمنام امام زمان برای برخی از اساتید و دانشجویان این موسسه ارسال شده بود که ایشان را تهدید به اعدام انقلابی کرده بود.
موسسه علمی بهاییان (بی آی آچ ای) در واقع موسسه ای کاملا علمی ست که در پی محرومیت جوانان بهایی از تحصیلات دانشگاهی در کشور خود، توسط بهاییان ایران تاسیس شد. این موسسه در سال ۱۳۶۶ با دو رشته علوم پایه و مهندسی عمران کار خود را آغاز کرد اما با تلاش های گسترده و به طور تدریجی، توانست رشته های بیشتری را برای پاسخگویی به نیازهای جوانان بهایی محروم از تحصیل تاسیس کند.  این موسسه پیشتر نیز در ۷ مهر ماه ۱۳۷۷ توسط نیروهای امنیتی مورد یورش قرار گرفت و ۵۰۰ منزل از منازل بهاییان در سراسر ایران بازرسی شد. تعدادی بازداشت شدند اما پس از بازجویی یک هفته ای آزاد شدند. اینک پس از گذشت سه هفته از بازداشت این افراد، هنوز سه تن از بازداشت شده ها حتی تماس تلفنی با خانواده خود نداشته اند.
جوانان بهایی پس از انقلاب فرهنگی ۵۹ از ورود به دانشگاههای کشور محروم شدند و اساتید و دانشجویان مشغول به تحصیل نیز اخراج گردیدند.

مناجاتی از حضرت بهاءالله

الها کریما یکتا خداوندا

جودت وجود را هستی بخشید و موجود نمود از دریای رحمتت محرومش منما.
این مظلومان را در ظلّ سدرۀ عدلت مأوی ده و فقیران را به بحر غنایت راه نما . توئی مالک جود و سلطان عطا.

۱۳۹۰ شهریور ۵, شنبه

طلب عدل و انصاف برای اُمَــرا و عــُلما



الهی الهی

سراج امرت را به دُهنِ حکمت برافروختی ، از اَریاحِ مختلفه حفظش نما . سـِراج از تو، زُجاج از تو،
اسبابِ آسمان و زمین در قــَبضۀ قدرت تو . اُمَرا را عدل عنایت فرما و عـُلـَما را انصاف. تویی آن
مقتدری که به حرکتِ قلم ، امرِ مـُبـرَمـَت را نصرت فرمودی و اولیا را راه نمودی . تویی مالک قدرت و
مـَلیک ِاقتدار. لا الهَ الّا اَنت َالـعـَزیزُ المختار
        ادعیه حضرت محبوب ص 357

۱۳۹۰ مرداد ۶, پنجشنبه

تأسیس مؤسسۀ آموزش عالی بهائی و «توطئه علیه نظام اسلامی ایران».



یازده بهائی ایرانی در ارتباط با اقدامی برای آموزش عالی به اعضای جوان جامعه که از دانشگاه محروم شده اند، بنا بر گزارش ها، اکنون حدود ۹ هفته پس از دستگیری شان، مورد اتهاماتی قرار گرفته اند.
جامعۀ جهانی بهائی اطلاع پيدا کرده که این یازده نفر به خاطر تأسیس مؤسسۀ آموزش عالی بهائی به «توطئه علیه امنیت ملّی» و «توطئه علیه نظام اسلامی ایران» متهم شده اند.
دیان علائی، نمایندۀ جامعۀ جهانی بهائی در سازمان ملل در ژنو، می پرسد: «انگیزۀ احتمالی جمهوری اسلامی از طرح چنین اتهامی چیست؟»
حملۀ اخیر به مؤسسۀ آموزش عالی بهائی (BIHE) که در آن حدود ۳۹ خانه در پایان ماه مه مورد یورش قرار گرفت، با اعتراض بین المللی گسترده مواجه شده است. از ۱۹ نفر اعضای هیئت علمی یا کارکنان مؤسسۀ آموزش عالی بهائی که در ارتباط با یورش ها در آغاز بازداشت شدند، یازده نفر در زندان باقی مانده اند.

«اقدام بی رحمانه»

حملۂ اخير به مؤسسۀ آموزش عالی بهائی تازه ترین تلاش در جهت سیاست جاری ايران برای به حاشيه راندن بزرگ ترین اقلیت دینی غیر مسلمان کشور است. بهائیان جوان از زمان انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ به صورت روشمند از دستيابی به آموزش عالی محروم شده اند. جامعه که راه دیگری نداشت، برنامۀ آموزشی خودش را آغاز کرد. این چاره نیز در مواقع بسیاری مورد حملۀ مقامات ایرانی که اکنون آن را «غیر قانونی» اعلام کرده اند، قرار گرفت.
خانم علائی توضیح می دهد: «این اقدام بی رحمانه بخشی از یک برنامۀ منظم برای فقیرسازی بهائیان ایران است. مقامات به وضوح مصمم هستند که جوانان بهائی را که آرزوی خدمت به جامعه شان را دارند، از وطن خود بیرون رانند.»
وی می افزاید: «بهائیان به مدت سه دهه از آموزش عالی محروم بوده اند. و حالا اقدام مسالمت آمیز خودشان برای رسیدگی به نیازی که اقدامات خود حکومت آن را ایجاد کرده، توطئه ای علیه کشور نامیده می شود.»
او ادامه می دهد: «اقدامات ایران از نزدیک از سوی دولت ها، سازمان ها و افراد روشنفکر در ایران و سراسر جهان مورد بررسی قرار می گیرد. وقت آن رسیده که جامعۀ بین المللی حکومت ایران را در این مسئله به شدت به چالش بکشد.»

ترس های خانواده ها

خانواده های یازده زندانی نگران هستند که عزیزان شان برای مدتی طولانی در زندان نگه داشته شوند.
خانم علائی می گوید: «ما می دانیم که در مورد هفت رهبر بهائی ایران، آنها باید ظرف دو ماه آزاد می شدند. دادگاه هیچ شاهدی برای توجیه کردن زندانی بودن مداوم آنها نیاورده بود.»
«وقتی وکیلان متهمان به این بازداشت اعتراض کردند، دادگاه اتهامات تازه ای علیه آنها مطرح کرد تا ادامۀ بازداشت آنها را توجیه کند. آنها به مدت تقریباً دو سال تحت حکم بدوی بازداشت شان، به صورت غیر قانونی نگه داشته شدند.»

محکوم کردن جهانی

اعتراض به حملۀ اخیر به مؤسسۀ آموزش عالی بهائی سراسر دنیا را از استرالیا تا زامبیا فراگرفته است.
نهاد دانشگاه های استرالیا، نمایندۀ هر ۳۹ دانشگاه این کشور، مسئلۀ حمله به مؤسسۀ آموزش عالی بهائی را در ۲۸ ژوئن با دبیر کل یونسکو مطرح کرد. این نهاد نوشت: «دانشگاه های استرالیایی در حمایت شدید خود از تسهیل دسترسی به آموزش برای همگان، صرف نظر از دین و مذهب، متحد هستند.»
معاون صدر اعظم و وزیر امور خارجۀ اتریش، مایکل اسپیندلگر، در بیانیه ای در ۱ ژوئن محدودیت دسترسی به آموزش برای بهائیان جوان را «ناپذیرفتنی» توصیف کرد.
عضو کنگره، لوئیز کوتو، رئیس پیشین کمیسیون حقوق بشر و اقلیت های برزیل، در ۲ ژوئن به کنگرۀ ملی برزیل گفت: «اقدام مقامات در برابر افراد مرتبط با مؤسسۀ آموزش عالی بهائی نیت واضح حکومت ایران در اجرای سیاست شان مبنی بر حذف جامعۀ بهائی را نشان می دهد.»
سناتور مبینا جافر، اولین زن مسلمان در مجلس سنای کانادا، در ۲۱ ژوئن به سنای کانادا اطلاع داد که این حملات «فقط یورش به دانشجویان و استادان مؤسسۀ آموزشی بهائی نیست، بلکه حمله به این به این اندیشۀ پذيرفته شده است که آموزش حق ذاتی همگان است.»
در شیلی در ۱۵ ژوئن، سنا به اتفاق آرا از رئیس جمهور سباستین پینیرا خواست که ایران را به خاطر «آزار شدید و روشمند بهائیان» کشور «به شدت محکوم کند.» در قطعنامه به ویژه به دستگیری اساتید و کارکنان مؤسسۀ آموزش عالی بهائی اشاره و به «بازداشت ناعادلانۀ آن افراد» اعتراض شد.
اساتیدی از آکسفورد، کمبریج و دیگر دانشگاه های پیشتاز انگلستان در ۱۱ ژوئن نامۀ سرگشاده ای نوشتند که از دانشگاهیان، دانشجویان و سیاست مداران می خواهد از حق دسترسی بهائیان به آموزش عالی در ایران حمایت کنند. آنها به روزنامۀ گاردین نوشتند: «باید به مقامات آموخت که حقوق بشر جهانی هستند. محروم کردن بهائیان از دانشگاه نادانی خود حکومت را نشان می دهد.»
هزاران کارت پستال که وضعیت را توصیف می کند، در همۀ نواحی فرانسه و هلند توزیع شده است. گزارش های اختصاصی رادیویی دربارۀ کمپین کارت پستال در ایستگاه های رادیویی فرانسه پخش شد.
در ۹ ژوئن، کریستوف استراسر، عضو پارلمان آلمان و سخنگوی سوسیال دموکرات ها دربارۀ حقوق بشر، نامۀ اعتراضی به سفیر ایرانی آلمان فرستاد. آقای استراسر نوشت: «همۀ انسان ها حق تحصیل دارند. با محرومیت بهائیان از تحصیل در دانشگاه ها، حکومت شما از حقوق بنیادی بشر تجاوز می کند.»
وزیر امور خارجۀ زلاند نو، موری مک کولی، در محکوم کردن یورش ها و دستگیری ها، محروم کردن بهائیان از آموزش عالی در ایران را «شایان سرزنش» توصیف کرد.
حدود ۸۰ شهروند برجستۀ هند طومار دادخواستی خطاب به حکومت ایران امضا کردند و خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط زندانیان مؤسسۀ آموزش عالی بهائی شدند. آنها نوشتند: «نتایج این سیاست که جوانان بهائی را از دسترسی به آموزش عالی محروم می کند، نه تنها برای جامعۀ بهائی ایران، بلکه برای کل ملّت زیان بار خواهد بود.»
رئیس کمیتۀ مشترک ایرلند برای امور خارجه و تجارت، همراه اعضای کمیته – شامل اعضای پارلمان و سناتورها – با سفیر ایران در ایرلند دیدار و مسئله را با او مطرح کردند و خواستند که سفیر نگرانی های آنها را به رؤسای خود در تهران منتقل کند. سفیر متعهد شد که چنین کند.
روزنامۀ السیاسة در کویت در ۲۴ مه مقاله ای منتشر کرد که دربارۀ حمله به مؤسسۀ آموزش عالی بهائی گزارش می داد.
دانشجویان دانشگاه زامبیا یک کمپین کارت پستال دو هفته ای «در پشتیبانی از مؤسسۀ آموزش عالی بهائی و حق تحصیل» راه اندازی کردند. کارت پستال تصویر دانشجویان زامبیایی را در سویی و در طرف دیگر پیامی برای وزیر علوم، تحقیقات و فناوری ایران را با ذکر این که «بهائیان باید بتوانند به عنوان اساتید وکارکنان و دانشجویانی که می توانند مدرک بگیرند، وارد دانشگاه ها شوند» نشان می داد.
دیان علائی می گوید: «ما همچنان از دولت ها، سازمان ها و مردم در همه جا می خواهیم که به ایران فشار آورند تا به بهائیان حق بشری بنیادی شان برای تحصیل را بدهد و این زندانیان را فوراً آزاد کند.»

۱۳۹۰ تیر ۲۹, چهارشنبه

طلب ترقی ارواح متصاعدين

هُو اللّه


  بخشندهءيزدانا اين بندگان آزادگان بودند و اين جانهای تابان بنور هدايتت روشن و درخشنده گشتند جامی سرشار از بادهء محبّت نوشيدند و اسراری بی پايان از اوتار معرفتت شنيدند دل به تو بستند و از دام بيگانگی جستند و به يگانگی تو پيوستند اين نفوس نفيسه را انيس لاهوتيان فرما و در حلقهء خاصّان در آر و در خلوتگاه عالم بالا محرم اسرار کن و مستغرق بحر انوار فرما توئی بخشنده و درخشنده و مهربان .   ع ع

۱۳۹۰ تیر ۲۳, پنجشنبه

معبد بهائی اوگاندا به صورت نمادی از یگانگی و پیشرفت

در جشنی به مناسبت پنجاهمین سالگرد تأسیس معبد بهائی در اینجا، قاضی اعظم اوگاندا نقش مداوم این معبد را در اتّحاد دین و تحول اجتماعی ستوده است.
جناب آقای بنجامین جِی. اودوکی به حدود ۱۰۰۰ بازدیدکننده ای که شنبۀ پیش برای جشن گرفتن پنجاهمین سالگرد تأسیس معبد در کامپالا جمع شدند، گفت: «این یادآور چیزهایی ست که باید برای آینده ای بهتر استقرار یابند.»
قاضی اعظم اودوکی که میهمان افتخاری مراسم بود، گفت: «جشن هایی مانند این تذکّر مبارکی به همۀ ماست که نعمت های خود را بشماریم، خدا را در مرکز زندگی خود قرار دهیم و ماهیت تمدن را، در اساس، معنوی بدانیم.»
اولین معبد بهائی قاره – که به «مادر معابد آفریقا» شناخته می شود – بین سال های ۱۹۵۷ و ۱۹۶۰ روی تپّۀ کیکایا در سه مایلی شمال کامپالا ساخته شد.
قاضی اعظم اودوکی، که به یاد می آورد هنگام گشایش معبد، یک دانش آموز در آن شهر بوده، می گوید معبد «اثر چشمگیری بر زندگی کسانی که با آن رابطه داشته اند و از آن دیدن کرده اند» داشته است.
او گفت: «این معبد اقوام متنوع روی زمین را به خود جذب کرده و از درهایش اقوامی که معنویت را درون آن یافته اند، وارد ساخته است،.»

هدفی معنوی و اجتماعی

در ۲۵ دی (۱۵ ژانویه)، شرکت کنندگانی از حدود ۱۸ کشور – از جمله دوازده کشور آفریقایی – برای برنامۀ دعا و آواز دسته جمعی داخل معبد جمع شدند تا مراسم یادبود را بجا بیاورند. در بیرون، بازدیدکنندگان با بعضی از فعالیت های جامعه سازی، که امروزه جامعۀ بهائی ارائه می دهد، آشنا شدند.
قاضی اعظم اودوکی اشاره کرد که «آمیزه ای از رفاه اجتماعی و اقدامات خدماتی است که جهان را دوباره زنده خواهد کرد» و تصدیق نمود که بنیاد مدارس بهائی «بر اصولی اخلاقی استوار است که بر اساس آن کودکانی از نژادها و پیش زمینه های گوناگون روابط پایداری بر اساس اصل یگانگی نوع بشر برقرار ساخته اند.»


بزرگ کردن تصویر
مفهوم معبد بهائی یا مشرق الاذکار، آن گونه که حضرت بهاءالله آن را تصویر کرده اند، نه تنها یک مکان مرکزی برای جلسات دعا و تفکّر را تشکیل می دهد، بلکه به وقتش گستره ای از تسهیلات برای برآوردن نیازهای اجتماعی و آموزشی مردم پیرامون محلّ را نیز شامل خواهد شد.
قاضی اعظم گفت: «فضاهای آموزشی خیلی مهم هستند. آنها شالودۀ توسعه اند. این یک وظیفۀ خیلی مهم اجتماعی برای گروه های دینی است که بتوانند مردم را، به خاطر فقر شدیدی که جوامع با آن روبرو هستند (از جمله نادانی و بیماری)، به تعالی برسانند.»
مشرق الاذکار، در محل خود، مجموعه ای از برنامه های آموزشی، از جمله حلقه های مطالعه برای بزرگسالان و جوانان، و هر یکشنبه چندین کلاس برای کودکان، فراهم کرده است.
اکسان وولدو که کنار معبد زندگی می کند و اغلب در آنجا خدمت می کند، اشاره کرد: «این کلاس ها برای همه است. یکی از چیزهایی که کودکان در این کلاس ها می آموزند، حضور خداوند است. ما داستان هایی دربارۀ پیامبران خدا داریم و این که صفات خداوند چیست و باید چه چیز را پرورش دهیم. و فراتر از آن ما آواز هم داریم، چون موسیقی غذای روح است و همه باید بخوانند و بیاموزند.»
آقای وولدو گفت: «در آینده، فکر می کنم مشرق الاذکار نقطۀ مرکزی و محور خواهد شد و پیرامون آن این مدارس، بیمارستان و از این دست خواهد بود. مردم خواهند آمد و در معبد دعا خواهند خواند و بعد به سر وظایف خود برخواهند گشت. این یک چیز زیباست.»

اتحاد دینی

رابرت بینکیا – یک اوگاندایی دیگر که در مراسم پنجاهمین سالگرد شرکت داشت – اشاره کرد که چطور افراد با هر سنی از برنامه های معبد سود می برند. او گفت: «آنها آزادند در زمانی که برایشان مناسب است وارد شوند و دعا کنند. کودکان، نوجوانان، سالمندان، افراد بالغ، آنها می توانند بیایند تا با هم باشند.»
آقای وولدو اضافه کرد وقتی مردمی از ادیان مختلف – از جمله مسیحی، مسلمان و بهائی – با هم در معبد دعا می خوانند، فضای ویژه ای حاکم است. «معبد نقش بزرگی دارد چون افرادی که نوعی تعصب نسبت به ادیان دیگر دارند، وقتی اینجا می آیند، می بینند که ما همه از کتب مقدسِ متفاوتی دعا می خوانیم. به محض ورود به درون معبد، ما همه به نام خدا یکی هستیم. و این ما را کنار هم جمع می کند.»
در پنجاه سال پیش، ثابت شده که باغ های در حال گسترش معبد هم مکان مورد پسندی برای استراحت و تفکّر بازدیدکنندگان است. برندا امونی¬ین که در کامپالا زندگی می کند، گفت: «وقت مدرسه، دانش آموزان بسیاری را روی تپه در حال مطالعه می بینی. بعضی مردم می آیند و دعا می خوانند. آنها نمازهای خصوصی خود را در روزهای هفته که معبد باز است، در معبد می خوانند. بقیه یکشنبه ها می آیند.»
قاضی اعظم اودوکی از جامعۀ بهائی به خاطر حفاظت از باغ ها تشکر ویژه به عمل آورد. او گفت: «اینها نمایانگر پاکی معنوی برای اتحاد بخشیدن به جهان هستند.»

زمانی برای تفکّر

قاضی اعظم در ادامۀ سخنان خود اظهار داشت برایش جالب توجه بوده که «مادر معابد آفریقا» در اوگاندا ساخته شده است.
قاضی اعظم اودوکی گفت: «من اطلاع دارم که ولیّ دین بهائی از اوگاندا به قلب معنوی آفریقا یاد کرده. این خیلی برجسته است با توجه به این که قلب عضو حیاتی است که خون را به تمام دیگر قسمت های بدن می رساند.»
او گفت: «ما باید سعی کنیم اهمیت نهاد معبد را، و این که چرا این معبد کلّاً موهبتی برای جامعۀ آفریقاست، درک کنیم. ما باید دربارۀ جهانی که پریشان است و نقشی که عدالت باید در سامان دادن به امور دنیا بازی کند و اهمیت نقش بهائیان در ساختن جامعه فکر کنیم.»
او به جمع گفت: «این انتظار خالصانۀ من است که شما به نفوذ مثبت خود بر همۀ کسانی که زیر این سایه می آیند، ادامه دهید و نوع بشر را به ارتفاعات جدیدی از خدمتِ به هدفِ اتحاد و صلح هدایت کنید.»

۱۳۹۰ تیر ۴, شنبه

مناجات بسيار زيبا از حضرت بهاالله

الهی الهی اوليای خود را حفظ فرما. توئی آن كريمی كه عفوت عالم را
احاطه نموده بر عبادت رحم فرما و تأييد نما بر اعمال و اخلاق و اقوالی كه
لايق ايّام توست . بيك كلمه عليا بحر بخششت موّاج و بيك اشراق نيّر
امر آفتاب جود و غفران ظاهر و هويدا . همه بندگان تواند و باميد
كرمت زنده‌اند . دست قدرت از جيب قوّت بر آر و اين نفوس
در گل مانده را نجات ده . توئی مالك اراده و سلطان جود لا اله الّا أنت العزيز الوهّاب.



 





۱۳۹۰ خرداد ۲۰, جمعه

تعالیم امر بهائی : عدم مداخله در امور سیاسی

حضرت عبدالبها می‌فرمایند: «حکم مبرم جمال قدم که در الواح متعالیه نازل فرموده آن است که احبا باید در نهایت خلوص و وفاداری اطاعت از حکومت نمایند و آنان را از مداخله در مسائل سیاسیه نهی فرموده و حتی احبا را از مباحثه در امور سیاسی نیز بر حذر داشته‌اند.»
و نیز می‌فرمایند: «اگر مأمورين دولت متديّن باشند البته بهتر است زيرا اين‌ها مظهر خشية اللّه‌اند * و از اين کلام مقصودم اين نيست که دين در سياست مدخلی دارد * دين ابداً در امور سياسی علاقه و مدخلی ندارد زيرا دين تعلق به ارواح و وجدان دارد و سياست تعلق به جسم * لهذا رؤسای اديان نبايد در امور سياسی مداخله نمايند بلکه بايد به تعديل اخلاق ملت پردازند نصيحت کنند و تشويق و تحريص بر عبوديت نمايند اخلاق عمومی را خدمت کنند احساسات روحانی بنفوس دهند تعليم علوم نمايند و امّا در امور سياسی ابداً مدخلی ندارند * حضرت بهاءاله  چنين ميفرمايد *»
همچنین: « دين از سياست جدا است * دين را در امور سياسی مدخلی نه بلکه تعلق بقلوب دارد نه عالم اجسام * رؤساء دين بايد به تربيت و تعليم نفوس پردازند و ترويج حسن اخلاق نمايند و در امور سياسی مداخله ننمايند

۱۳۹۰ خرداد ۷, شنبه

مناجاتی از حضرت عبدالبهاء

هُو اللّه


ای خداوند بيمانند به حکمت کبرايت اقتران در بين اقران مقدّر فرمودی تا سلاله انسان در عالم امکان تسلسل يابد و همواره تا جهان باقی به عبوديّت و عبادت و پرستش و ستايش و نيايش درگاه احديّتت مشغول و مألوف گردند وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلّا لِيَعْبُدُوْنَ   حال اين دو مرغ آشيانه محبّتت را در ملکوت رحمانيّتت عقد اقتران ببند و وسيله حصول فيض جاودان فرما تا از اجتماع آن دو بحر محبّت موج الفت بر خيزد و لآلی سلاله نجيبهء مقدّسه بر ساحل وجود ريزد مَرَجَ البَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ يَخْرُجُ مِنْهُمَا الْلُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ . ای خداوند مهربان اين اقتران را اسباب توليد دُرّ و مرجان رما انّک انت المقتدر العزيز الغفور الرّحمن الرّحيم .     ع ع

۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۱, شنبه

لوح مبارک حضرت عبدالبهاء


هوالله
ای عبادِ حق و اماءِ رحمن،

عشق ز اوّل سرکش و خونی بُوَد
تا گریزد آنکه بیرونی بُوَد

از لوازم حبّ صادق، تحمل بلایا و مِحَن سابق و لاحِق است. عاشق مفتون همواره آغشته به خون است و مشتاق دیدار همیشه آوارۀ دیار. فَنِعمَ ما قال:

عاقلان خوشه چین از سِرّ لیلی غافلند
کین کرامت نیست جز مجنونِ خرمن سوز را

لهذا در جمیع قرون و اعصار، ابرار، هدفِ تیر بلا بودند و مقتولِ سیف جفا. گاهی جام بلا نوشیدند و گهی سمّ جفا چشیدند و دمی آسایش و راحت ندیدند و نَفَسی در بستر عافیت نیارمیدند؛ بلکه عقوبت شدید دیدند و بار محنت هر یزید کشیدند و در سجن و زندان دل از جهان و جهانیان بریدند. لهذا اکثر اولیای الهی در مشهد فدا شهید گردیدند.

صبح هُدی، حضرت اعلی در افقِ فدا افول فرمود؛ حضرت قدّوس به دلبر شهادت کبری، مانوس شد؛ جناب باب در قربانگاهِ عشق فتح باب نمود؛ حضرت وحید در میدان جانبازی، فرید گشت؛ جناب زنجانی در دشتِ بلا قربانی شد؛ حضرت سلطان الشهدا به مشهد فدا شتافت؛ جناب محبوب الشهدا در قربانگاهِ الهی بشارت کبری یافت؛ حضرت اشرف در معرض شهادت به شَرَف عظیم مشرّف گشت؛ حضرت بدیع در مورد فنا سُبحانَ رَبّیَ الاَبهی گفت؛ شهدای ارض "یاء" (یزد) صهبای شهادت کبری را به نهایت حلاوت نوشیدند، شهدای شیراز در میدان عشق با نغمه و آواز جانبازی نمودند. کشتگان دشت نیریز از جام لبریز سرمست گشتند؛ شهدای تبریز در میدان جانفشانی شوری انگیختند و رستخیزی نمودند؛ جانبازان مازندران ربّ اختِم عَلَینا هذِهِ الکأسَ الطّافحةَ بِالرّحیق فریاد نمودند؛ شهدای اصفهان به نهایت روح و ریحان جانفشانی کردند.

خلاصه، نوکِ خاری نیست کز خون شهیدان سرخ نیست و ارضی نیست که به دَمِ عاشقان رنگین نگردید. مقصود این است تا بدانید که تحمّل بلایا و محن و شهادت در سبیل ذوالمِنَن از آئین دیرین عاشقان است و منتهی آرزوی مشتاقان.

پس شکر کنید خدا را که از این ساغر، جرعه ای نوشیدید و از بلایای سبیل آن دلبر، سمّ قاتلی چشیدید. این زهر نه، شهد و شِکر است و این تلخ نه، قندِ مکرّر است... در هر دم باید صد شکرانه نمود که مورد بلا در سبیل هُدی شُدید و معرض جفا حبّاً بِحَضرت کبریا گردیدید. عاقلان از حلاوت این کأس، بی خبر و عاشقان از نشئۀ این باده، سرمست و پر طرب.

هر دیدۀ بینا که روی آن دلبر رعنا دید، آشفته گردید جانفشانی نمود و هر گوش شنوا که آن نغمۀ ربّانی بشنید، مستمع از فرط طرب جانبازی فرمود.

پروانۀ عشق، حول سراج الهی بال و پر بسوزد و سمندر حب در آتش عشق برافروزد. مرغ بیگانه را از حرارت این آتش بهره و نصیب نه و طیر ترابی را در این دریای الهی خوض و شنایی نیست. الحمدلله شما ماهیان این دریائید و مرغان این صحرا و پروانه های این شمع و بلبلان این چمن و عَلَیکُمُ البَهاء الاَبهی. ع ع"


مأخذ: مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد 6، ص 127

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۶, دوشنبه

شصت و ششمین سال پیدایش آئین بهائی

بهائیان جهان صد و شصت و ششمین سال پیدایش آئین بهائی را جشن میگیرند

  
این روز مقدس، سالگرد رسالت حضرت باب است که در سال ۱٨۴۴ (۱۲۶۰ هجری قمری) اعلام فرمود که او پیامبر جدیدی است که از جانب پروردگار تأسیس عصری جدید و ظهور حضرت بهاءالله، پیامبر دیگری که موعود تمام ادیان الهی است، را به عالم مژده میدهد.
منزل حضرت باب در شهر شیراز، محلی که در آن این رسالت اعلام شد، برای بهائیان جهان مکان مقدسی است. اما سپاه پاسداران با کمک به انبوهی از مردم، این مکان مقدس را در سال ١٩۷٩ (سی سال پیش) تخریب نمود.
تقویم بدیع بهائی از سال ١٨۴۴ شروع میشود و امسال سال ۱۶۷ بدیع از آن تقویم است.
سالگرد رسالت حضرت باب یکی از ۹ روز مقدسی در سال است که بهائیان جهان به احترام این ایام از اشتغال به کار احتراز میکنند

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۷, شنبه

عکس حواریون حضرت بهاءالله



1. Mírzá Músá
2. Badí‘
3. Sultánu’sh-Shuhada’ (King of Martyrs)
4. Hájí Amín
5. Mírzá Abu’l-Fadl
6. Varqá
7. Mírzá Mahmúd
8. Hají Ákhúnd
9. Nabíl-i-Akbar
10. Vakílu’d-Dawlih
11. Ibn-i-Abhar
12. Nabíl-i-A’zam
13. Samandar
14. Mírzá Mustafá
15. Mishkín-Qalam
16. Adíb
17. Shaykh Muhammad-’Alí
18. Zaynu’l-Muqarrabín
19. Ibn-i-Asdaq

۱۳۹۰ فروردین ۳۰, سه‌شنبه

پیام بیت ‌العدل اعظم




ترجمه‌ای از پیام بیت ‌العدل اعظم الهی خطاب به محافل روحانی ملّی
(از:  مرکز جهانی بهائی)
١٢ آوریل ٢٠١١
محافل روحانی ملّی در سراسر عالم ملاحظه فرمایند
دوستان عزیز و محبوب،
(١)        در نهایت سرور اختتام مجهودات تعمیر و مرمّت بنای رفیع البنیان مقام مقدّس اعلی را به اطّلاع شما عزیزان می‌رسانیم. این مجهود مهم‌ترین پروژه از سلسله پروژه‌های انجام شده طیّ سال‌های اخیر در ارض اقدس بود از جمله نوسازی و مرمّت درونی و برونی بنای دارالآثار بین‌المللی، بازسازی باغ رضوان، ابتیاع املاک وسیع در بهجی و احداث خیابانی عریض و مشجّر جهت ورود از طریق درب شمالی، و تنظیم ربع دایرۀ شمال غربی در جوار روضۀ مبارکه که تکمیل دایرۀ کامل باغ‌های حول آن مرقد منوّر را به دنبال خواهد داشت. همۀ این موفّقیّت‌ها بر دست‌آوردهای بی‌شمار دیگری می‌افزاید که آن را، در این لحظات اختتام مشروع عظیمی که عالم بهائی در طیّ‌ پنج سال گذشته به آن مشغول بوده است، ارج می‌نهیم.
(٢)        امروز "ملکۀ کرمل" که در بیشتر دوران پروژه از دید عموم پنهان بود نقاب از رخ برافکنده بار دیگر بر فراز کوه خدا "به تاج ذهبی متوّج" و در نهایت حسن و جمال جلوه‌گر است. مرمّت این بنای شکوهمند به دنبالۀ سه سال تدارک و آمادگی قبلی آغاز شد، شامل مطالعات وسیع و پردامنه‌ای جهت بررسی وضعیّت ساختمان، تجزیه و تحلیل اثرات عوامل طبیعی بر آن و تصمیم‌گیری لازم در بارۀ رویکردها و مصالح مناسب جهت نوسازی به نحوی که هم اصالت طرح اوّلیّه محفوظ بماند و هم در مقابل فرسایش ناشی از گذشت زمان مقاومت نماید. جزئیّات متعدّد و بی‌شمارِ هر قسمتی از این بنا، از سرمنارۀ زرکوبی که زینت‌بخش قبّۀ ذهبی است گرفته تا ستون‌های رواق اطراف ساختمان، مورد بررسی متخصّصین کارآزموده و گروه بزرگی از داوطلبان خدوم از اطراف و اکناف عالم قرار گرفت، نفوسی که با عشق و علاقۀ وافر، دقّت و مراقبت سرشار و توجّه خاصّ نسبت به تقدّس وظیفه‌ای که در پیش داشتند در کنار هم به انجام این خدمت قائم بودند.
(٣)        استحکام تمامی ساختمان به منظور دوام بیشتر و مقاومت در مقابل زمین‌لرزه یکی از جنبه‌های مهمّ این اقدام عظیم بود. برای حفاظت این بنای مقدّس از ریزش صخره‌، دیوارهای حائل در ناحیۀ پشت مقام مرمّت شده و متجاوز از ١٢٠ قلّاب فولادین در کوه تعبیه گردیده است. ترمیم نمای خارجی ساختمان مستلزم رویکردی منظّم در مرمّت سنگ‌کاری‌ها و در همۀ تزیینات ظریف و پیچیدۀ آن بود. نرده‌های آهنیِ زینتی که در بالای سقف بنای هشت‌ضلعی قرار دارد تعمیر و مجدّداً جلا و صیقل داده شده است. دقیقاً ١١٧٩٠ عدد کاشی مذهّب که در ده‌ها شکل و اندازۀ مختلف با دقّت طرح‌ریزی و ساخته شده بر روی گنبد که با مراقبت کامل مرمّت و مستحکم گشته نصب گردیده است و اکنون با شکوه و جلال فراوان می‌درخشد. سه اطاقی که حضرت ولیّ محبوب امر الله به ضلع جنوبی ساختمان اصلی ضریح مقدّس که با رنج فراوان به دست حضرت عبدالبهاء بنا گردیده بود اضافه نمودند تعمیر و ترتیب یافته برای زیارت زائرین آماده گشته است. در بامداد امروز این مشتاقان در اطاق میانی این سه اطاق اجتماع نموده در مقابل آن مقرّ اعزّ اسنی که تربت مقدّس حضرت ربّ اعلی مبشّر جمال ابهی را در آغوش خود گرامی می‌دارد برای ادای شکر و سپاس دست به دعا برداشتیم.

۱۳۹۰ فروردین ۲۰, شنبه

آثار حضرت باب

   منتخبات آيات از آثار حضرت باب
دريافت به صورت فايل
PDF:
نسخه اکروبات
دريافت به صورت فايل
word:
نسخه ورد

۱۳۹۰ فروردین ۱۸, پنجشنبه

طلب رحمت

الها معبودا

این نهالی است تو غَرس نمودی ،
از اَمطارِ سَحابِ رحمت آبش ده .
تویی آن کریمی که عصیان عالم تو را
از کرم منع ننمود و از بدایع فضلت باز نداشت،
تویی که جودت وجود را موجود فرمود و به افق اعلی راه
نمود . عبادت را از صراط مستقیمت منع مفرما. تویی قادر و توانا.
       ادعیه حضرت محبوب ص9-368

۱۳۹۰ فروردین ۱۵, دوشنبه

۱۳۹۰ فروردین ۱۱, پنجشنبه

آخرین خبرها از زندانيان ایران

آقایان افشین نیک آئین و شهاب طائفی که از بهائیان دستگیرشده در ٢٤ اسفند ١٣٨٨ (١٥ مارس ٢٠١٠) بودند در ٢٩ اسفند ١٣٨٨ (٢٠ مارس ٢٠١٠) به قید وثیقه آزاد شدند. در خبرهای قبلی نام خانوادگی آقای طائفی به اشتباه عاطفی ذکر شده بود.


همۀ اعضای سابق یاران ایران در ٥ فروردین ١٣٨٩ (٢٥ مارس ٢٠١٠) با خانواده های خود ملاقات داشتند. به جز خانم مهوش ثابت كه اجازۀ ملاقات رو در رو داشت سايرملاقات ها از پشت شیشه انجام شد.
به خانم ها رها ثابت و هاله روحی و آقای ساسان تقوا، سه نفر از ٥٤ نفر بهائی که در اردیبهشت ١٣٨٥ (مه ٢٠٠٦) در شیراز دستگیر شده بودند، برای تعطیلات نوروز مرخصی موقت داده شد. این مرخصی از ٢٥ اسفند ١٣٨٨ (١٦ مارس ٢٠١٠) شروع شد. آنها در ٢٨ آبان ١٣٨٦ (١٩ نوامبر ٢٠٠٧) بازداشت شدند و مشغول گذراندن احکام چهار سال زندان هستند که برای هر یک از ایشان صادر شده است.

۱۳۹۰ فروردین ۵, جمعه

مشرق الاذکار





دعا در دیانت بهائی از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ چنانچه هر بهائی موظف است علاوه بر ادای فریضه نماز، دقایقی را در هر صبح و شام به ذکر پروردگار و تلاوت ادعیه و مطالعه و تفکر در آثار و آیات الهی مشغول شود. بنابر اهمیت جایگاه دعا، معابد بهائی تحت عنوان مشرق الاذکار هم اکنون در پنج قاره جهان برپا شده اند که با آمیزه ای از روح هنر و دیانت، نمادی هستند از نیاز انسان به دعا و راز و نیاز با خداوند.

مشرق الاذکار علاوه بر اینکه یک مرکز و کانون روحانی برای عبادت به شمار می رود، شامل موسسات وابسته ای نیز هست که به منظور خدمات بشردوستانه، آموزشى و ادارى در اطراف آن بنا می شوند.

مشرق الاذکارهای بهائی به روى همه مردم صرف نظر از دین، مذهب یا عقیده آنها باز است.

این بناها هرچند از نظر هندسى با يکديگر مختلف هستند ولى از لحاظ معمارى يک اصول کلى در آنها مراعات می شود- همه داراى ۹ طرف و يک تالار مرکزى گنبد مانند هستند، که همزمان از وحدت ذاتى نوع بشر و تنوع و گوناگونى آن حکايت می کند. برنامه هاى عبادتى ساده و متشکل از دعا و مناجات و تلاوت منتخباتى از آثار بهائى و کتب مقدسه اديان مختلف جهان است.






مشرق الاذکار ویلمت
مشرق الاذکار ویلمت، شیکاگو، آمریکا


مشرق الاذکار کامپالامشرق الاذکار کامپالا، اوگاندا


مشرق الاذکار سیدنیمشرق الاذکار سیدنی، استرالیا


مشرق الاذکار فرانکفورتمشرق الاذکار فرانکفورت، آلمان


مشرق الاذکار پاناما سیتیمشرق الاذکار پاناما سیتی، پاناما


مشرق الاذکار آپیامشرق الاذکار آپیا، ساموآ غربی


مشرق الاذکار لوتوسمشرق الاذکار لوتوس، دهلی نو، هندوستان


مشرق الاذکار سانتیاگومشرق الاذکار سانتیاگو، شیلی

۱۳۸۹ اسفند ۱۶, دوشنبه

معرفی چند سايت مفيد