هُو الابهی
ای يزدان رحمن جانم فدای خاک آستانت بوی خوشی به مشامم رسان و به کوی خويش دلالت فرما بيچاره ام چاره ئی کن آواره ام دل صد پاره ئی ده مُونس جانم باش و راحت و مسرّت وجدانم گرد چون عنايت کنی انس است و چون عدالت نمائی وحشت است توئی رحيم و کريم و مهربان . ع ع